معرفی وبلاگ
بسم الله الرحمن الرحیم گفتند که عاشق آرام نه ای در خواب و خیال خم ابروی که ای؟ گفتند بگو،بقصد قربت گفتم سیدعلی حسینی خامنه ای(سلام الله علیه)
دسته
فیدها
جبهه وبلاگی عمارقدس
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 158184
تعداد نوشته ها : 55
تعداد نظرات : 3
Rss
طراح قالب
GraphistThem241

بسم الله الرحمن الرحيم

سلام عليكم

آقايان افروغ و شهيدي و ....غيره و ذلك

آقاي افروغ شاهد مصاحبه شما با خبرگزاري ... بوديم كه قصد تطهير داشتيد...

همينطور آقاي شهيدي شاهد دوشب تطهيرنمايي شما بوديم

مشكل پس گرفتن حرفتان نيست وقتي با موج اعتراض روبروميشويد

مشكل قلب ومغر تسخير شدهء شماست كه در صدا وسيماي مغفل ما شاهد برونريزي ذهنيات خويش هستيد!

چرا مجري در صدا و سيمابايد حضورداشته باشد كه ولايت و مباني اوليه انقلاب را دريك نكرده باشد؟

آقاي شهيدي امشب فرموديد از همه گروههاي فكري در ايران آورده ايم و حرفشان را زده اند و اين برنامه بنده فقط مجري هستم و اجراميكنم!!!

ااااا؟!خودمانيش ميشود من مرده شورم و كاري به بهشت و جهنمش ندارم!!!

لااقل يكبار ترجمه زيارت عاشورا رابخوانيد مجري روشنفكر صدا و سيماي ولايي ما!!!

در لعن هاي زيارت عاشورا ساكتين را هم لعن ميكنيم...چرا؟

حضرت روح الله سلام الله عليه مگر نفرمودند ما آزادي ميخواهيم نه هر آزادي اي،ما آزادي در پناه اسلام را ميخواهيم!نه اينكه هركس هرچيزي را خواست بگويد و بنويسد و هيچ چيزي نبايد گفت!

بخوانيد هر آنچه را كه نخوانده ايد از حضرت روح الله و حضرت امام خامنه اي سلام الله عليهما!!!

بگوييد هر آنچه را كه خوانديد از حضرت روح الله و حضرت امام خامنه اي سلام الله عليهما!!!

عمل كنيد به هر آنچه ميگوييد از حضرت روح الله و امام خامنه اي سلام الله عليهما!!!

 

به كجا چنين شتابان؟!

 

اعتراض امت حزب الله در زمينه اين برنامه و اشخاص و اين طرزتفكر التقاطي انحرافي تا رفع فتنهء اين مغلطه كاري ها پايان نخواهد داشت...اسلام آمريكايي كه شاخ و دم ندارد!

 

براي تداوم اعتراض و بازخورد رسمي آن اعتراض خود را به شماره پيامك 20000120 هر شب ساعت 24 ارسال كنيد.

والسلام

عمارقدس

بسم الله الرحمن الرحيم


لقد صدق الله رسوله الرءيا بالحق لتدخلن المسجد الحرام انشاءالله امنين

عـلى رغـم گـذشت يك سال از كشتار فجيع و بى رحمانه حجاج بى دفاع و زايران مومن و مـوحـد بـه وسـيـله نـوكـران آمـريكا و سفاكان آل سعود، هنوز شهر خدا و خلق خدا در بهت و حـيرتند. آل سعود با كشتن ميهمانان خدا و به خاك و خون كشيدن بهترين بندگان حق ، نه تنها حرم را، كه جهان اسلام را آلوده به خون شهيدان نمود و مسلمانان و آزادگان را عزادار ساخت .مـسـلمـانـان جـهـان در سـال گـذشـته براى اولين بار عيد قربان را با شهادت فرزندان ابـراهـيـم عـليـه السـلام كـه ده هـا بـار از مـصـاف با جهانخواران و اذناب آنان برگشته بـودنـد در مـسـلخ عـشـق و در مـنـاى رضـايـت حـق جـشـن گـرفـتـنـد، و بـار ديـگـر آمـريكا و آل سـعـود بـر خـلاف راه و رسـم آزادگـى ، از زنان و مردان ، از مادران و پدران شهيد، از جـانـبـازان بى پناه ما كشته ها گرفتند و در آخرين لحظات نيز با ناجوانمردى و قساوت بـر پـيكر نيمه جان سالخوردگان و بر دهان تشنه و خشكيده مظلومان ما تازيانه زدند و انتقام خود را از آنان گرفتند. انتقام از چه كسانى و از چه گناهى ؟ انتقام از كسانى كه از خـانـه خـويـش بـه سـوى خـانـه خدا و خانه مردم هجرت نموده بودند! انتقام از كسانى كه سـال هـا كـوله بـار امـانـت و مـبـارزه را بر دوش كشيده بودند! انتقام از كسانى كه همچون ابراهيم عليه السلام از بت شكنى برمى گشتند! شاه را شكسته بودند! شوروى و آمريكا را شـكسته بودند! كفر و نفاق را خرد كرده بودند! همان ها كه پس از طى آن همه راه ها با فـرياد: (اذن فى الناس بالحج ياتوك رجالا). پابرهنه و سربرهنه آمده بودند تا ابـراهيم را خوشحال كنند، به ميهمانى خدا آمده بودند تا با آب زمزم گرد و غبار سفر را از چهره بزدايند. و عطش خويش را در زلال مناسك حج بر طرف نمايند و با توانى بيشتر مـسـؤ وليـت پـذير گردند و در سير و صيرورت ابدى خود نه تنها در ميقات حج ، كه در ميقات عمل نيز لباس و حجاب پيوستگى و دلبستگى به دنيا را از تن به در آورند. همان هـا كه براى نجات محرومان و بندگان خدا راحتى راحت طلبان را بر خود حرام و محرم به احرام شهادت شده بودند و عزم را جزم كردند تا نه تنها بنده زر خريد آمريكا و شوروى نـبـاشـنـد كه زير بار هيچ كس جز خدا نروند. آمده بودند كه دوباره به محمد صلى الله عـليـه و آله و سـلم بـگـويـنـد كـه از مبارزه خسته نشده اند و به خوبى مى دانند كه ابى سفيان و ابى لهب و ابى جهل براى انتقام در كمين نشسته اند و با خودمـى گـويند: مگر هنوز لات و هبل در كعبه اند؟ آرى ، خطرناك تر از آن بت ها، اما در چهره و فريبى نو.آنـهـا مـى دانـند كه امروز حرم ، حرم است اما نه براى ناس ، كه براى آمريكا، و كسى كه بـه آمـريـكـا لبـيـك نـگـويـد و بـه خـداى كـعبه رو آورد سزاوار انتقام خواهد شد. انتقام از زايرانى كه همه ذرات وجود و همه حركات و سكنات انقلابشان مناسك ابراهيم را زنده كرده اسـت ! و حـقـيـقـتـا مـى رود تا فضاى كشور و زندگى خويش را با آواى دلنشين (لبيك ، اللهم لبيك ) معطر سازد.آرى در مـنـطـق اسـتـكـبـار جهانى هر كه بخواهد برائت از كفر و شرك را پياده كند متهم به شـرك خـواهـد شـد، و مـفـتـى هـا و مـفـتـى زادگـان ايـن نـوادگـان (بـلعم باعورا) ها به قـتـل و كـفر او حكم خواهند داد. بالاخره در تاريخ اسلام مى بايست آن شمشير كفر و نفاقى كـه در لبـاس ‍ دروغـيـن احـرام يـزيـديان و جيره خواران بنى اميه عليهم لعنه الله براى نـابـودى و قـتل بهترين فرزندان راستين پيامبر اسلام يعنى حضرت ابى عبدالله الحسين عـليـه السـلام و يـاوران بـا وفاى او پنهان شده بود، مجددا از لباس همان ميراث خواران بـنى سفيان به درآيد و گلوى پاك و مطهر ياوران حسين عليه السلام را در آن هواى گرم ، در كـربـلاى حـجـاز و در قـتـلگـاه خـرم پـاره كـند و همان اتهاماتى را كه يزيديان به فـرزنـدان راستين اسلام زدند و آنان را خارجى و ملحد و مشرك و مهدورالدم معرفى كردند، درسـت همان را به رهروان راه آنان وارد آورند كه انشاءالله ما اندوه دلمان را در وقت مناسب بـا انـتـقـام از آمـريـكـا و آل سـعـود بـرطرف خواهيم ساخت و داغ و حسرت حلاوت اين جنايت بزرگ را بر دلشان خواهيم نهاد، و با برپايى جشن پيروزى حق بر جنود كفر و نفاق و آزادى كعبه از دست نااهلان و نامحرمان به مسجدالحرام وارد خواهيم شد.امـا زايـران كـشـورهـا كه يقينا با كنترل و ارعاب دولت و حكومت هايشان به مكه سفر كرده انـد، جـاى دوسـتـان و برادران و حاميان و همسنگران واقعى خود را در ميان خود خالى خواهند يـافـت . آل سـعـود بـراى پـرده پـوشـى جـنـايـات هـولنـاك سال گذشته خود و همچنين توجيه (صدعن سبيل الله ) و منع حجاج ايرانى از ورود به حـج ، زايـران را زيـر بمباران شديد تبليغات خود قرار خواهد داد، و آخوندهاى دربارى و مـفـتـى هـاى خـود فـروخـتـه لعـنـه الله عليهم در كشورهاى اسلامى خصوصا حجاز توسط رسانه ها و مطبوعات دست به نمايش ها و سخنرانى ها زده و عرصه را بر تفكر و تحقيق زايـران در بـاره فـهـم و درك فـلسـفـه واقـعـى حـج و نـيز پى بردن به ماجراى از پيش طـراحـى شده شيطان بزرگ در قتل ميهمانان خدا، تنگ خواهند نمود و مسلم در چنين شرايطى رسـالت زايـران بـسـيـار سـنـگـيـن اسـت . بزرگترين درد جوامع اسلامى اين است كه هنوز فـلسـفه واقعى بسيارى از احكام الهى را درك نكرده اند، و حج با آن همه راز و عظمتى كه دارد هـنـوز بـه صـورت يـك عـبـادت خـشـك و يـك حـركـت بـى حاصل و بى ثمر باقى مانده است.يـكـى از وظـايـف بـزرگ مـسلمانان پى بردن به اين واقعيت است كه حج چيست و چرا براى هميشه بايد بخشى از امكانات مادى و معنوى خود را براى برپايى آن صرف كنند. چيزى كـه تـا به حال از ناحيه ناآگاهان و يا تحليل گران مغرض و يا جيره خواران به عنوان فلسفه حج ترسيم شده است ، اين است كه حج يك عبادت دسـت جـمعى و يك سفر زيارتى سياحتى است . به حج چه كه چگونه بايد زيست و چطور بايد مبارزه كرد و با چه كيفيت در مقابل جهان سرمايه دارى و كمونيسم ايستاد! به حج چه كـه حـقـوق مـسـلمـانـان و مـحـرومـان را از ظـالمـين بايد ستاند! به حج چه كه بايد براى فـشـارهـاى روحـى و جسمى مسلمانان چاره انديشى نمود! به حج چه كه مسلمانان بايد به عـنـوان يـك نـيـروى بزرگ و قدرت سوم جهان خودنمايى كنند! به حج چه كه مسلمانان را عـليـه حـكـومـت هاى وابسته بشوراند، بلكه حج همان سفر تفريحى براى ديدار از قبله و مـديـنـه اسـت و بـس ! و حـال آن كـه حـج بـراى نـزديـك شـدن و اتـصـال انـسـان بـه صـاحـب خـانـه اسـت و حـج تـنـهـا حـركـات و اعمال و لفظها نيست و با كلام و لفظ و حركت خشك ، انسان به خدا نمى رسد. حج كانون معارف الهى است كه از آن محتواى سياست اسلام را در تمامى زواياى زندگى بايد جستجو نـمـود، حـج پـيـام آور و ايـجـاد و بـنـاى جـامـعـه اى بـه دور از رذايـل مـادى و مـعـنـوى اسـت ، حـج تـجـلى و تكرار همه صحنه هاى عشق آفرين زندگى يك انسان و يك جامعه متكامل در دنياست ، و مناسك حج مناسك زندگى است و از آن جا كه جامعه امت اسـلامـى از هـر نـژاد و مـليـتـى بـايـد ابـراهـيـمـى شـود تـا بـه خـيـل امـت محمد صلى الله عليه و آله و سلم پيوند خورد و يكى گردد و يد واحده شود، حج تـنـظـيـم و تـمـريـن و تـشكل اين زندگى توحيدى است . حج عرصه نمايش و آيينه سنجش اسـتـعدادها و توان مادى و معنوى مسلمانان است . حج بسان قرآن است كه همه از آن بهره مند مـى شـونـد ولى انـديـشـمـنـدان و غـواصـان و دردآشـنـايـان امـت اسـلامـى اگـر دل بـه دريـاى مـعـارف آن بـزنـنـد و از نـزديـك شـدن و فرو رفتن در احكام و سياست هاى اجتماعى آن نترسند. از صدف اين دريا، گوهرهاى هدايت و رشد و حكمت و آزادگى را بيشتر صـيـد خواهند نمود و از زلال حكمت و معرفت آن تا ابد سيراب خواهند گشت ، ولى چه بايد كـرد و ايـن غـم بـزرگ را به كجا بايد برد، كه حج بسان قرآن مهجور گرديده است ، و بـه هـمـان انـدازه اى كـه آن كـتـاب زنـدگـى و كـمـال و جـمـال در حـجـاب هـاى خـود سـاخـتـه مـا پـنـهـان شـده اسـت و ايـن گنجينه اسرا آفرينش در دل خـروارهـا خـاك كـج فـكـرى هـاى مـا دفـن و پـنـهـان گـرديده است و زبان انس و هدايت و زنـدگـى و فـلسـفـه زنـدگـى سـاز او بـه زبـان وحـشـت و مـرگ و قـبـر تـنـزل كـرده اسـت ، حـج نـيـز بـه هـمـان سرنوشت گرفتار گشته است ، سرنوشتى كه مـيـليـون هـا مـسـلمـان هـر سـال بـه مـكـه مـى رونـد و پـا جـاى پـاى پـيـامـبـر و ابـراهـيم و اسـمـاعـيـل و هـاجر مى گذارند، ولى هيچ كس نيست كه از خود بپرسد ابراهيم و محمد عليهم السـلام كه بودند و چه كردند، هدفشان چه بود، از ما چه خواسته اند؟ گويى به تنها چـيـزى كـه فكر نمى شود به همين است . مسلم حج بى روح و بى تحرك و قيام ، حج بى برائت ، حج بى وحدت و حجى كه از آن هدم كفر و شرك برنيايد، حج نيست ، خلاصه همه مـسـلمـانان بايد در تجديد حيات حج و قرآن كريم و باز گرداندن اين دو به صحنه هاى زنـدگـى شـان كـوشـش كـنند و محققان متعهد اسلام با ارائه تفسيرهاى صحيح و واقعى از فلسفه حج همه بافته ها و تافته هاى خرافاتى علماء دربارى را به دريا بريزند.امـا آنـچـه زايـران عـزيـز بـايـد بـدانـنـد ايـن كـه آمـريـكـا و آل سعود حادثه مكه را يك مبارزه فرقه اى و نزاع قدرت ميان شيعه و سنى ترسيم نموده و ايران و رهبران آن را به عنوان كسانى كه هوس رسيدن به يك امـپـراطورى بزرگ را در سر مى پرورانند معرفى مى كنند، تا بسيارى از كسانى كه از مسير حوادث سياسى جهان اسلام و نقشه هاى شوم جهانخواران بى خبرند، تصور كنند كه فـريـاد بـرائت مـا از مـشـركـيـن و مـبـارزه مـا بـراى كسب آزادى ملت ها و در مسير كسب قدرت سـيـاسـى مـان و گـسـتـرش قـلمـرو جـغـرافـياى حكومت اسلامى است . البته براى ما و همه انـديـشـمـنـدان و مـحـقـقـانـى كـه از نـيـات پـليـد تـشـكـيـلات آل سـعـود بـاخـبرند، جاى تعجب نيست كه به ايران و حكومتى كه از بدو پيروزى تا به حـال فـريـاد وحـدت مـسلمين را سر داده است و در همه حوادث جهان اسلام خود را شريك غم و شـادى مـسـلمـانـان مى داند، تهمت افتراق و جدايى مسلمانان را بزنند، و يا بالاتر از آن ، زايـرانـى را كـه بـه عـشـق زيـارت مـرقـد پـيامبر و حرم امن الهى به حجاز رفته اند به لشـكـركـشى و تشكل براى تصرف كعبه و آتش زدن حرم خدا و تخريب مدينه پيامبر متهم نـمـايـنـد، و دليـل و مـدرك ايـن كار را حضور پاسداران و نظاميان و مسؤ ولين كشورمان در مـراسم حج ذكر كنند، آرى ، در منطق آل سعود نظامى و پاسدار كشور اسلامى بايد با حج بـيـگـانـه بـاشـد، و ايـن گـونـه سـفـرها براى مسؤ ولين كشورى و لشكرى تعجب آور و تـوطـئه انـگـيـز مـى شـود، از نظر استكبار، مسؤ ولين كشورهاى اسلامى بايد به فرنگ بـرونـد، آنـهـا را بـه حـج چـه كـار! دست نشاندگان آمريكا آتش زدن پرچم آمريكا را به حـسـاب آتـش زدن حـرم ، و شـعـار مـرگ بـر شـوروى و آمـريـكـا و اسـرائيـل را بـه حـسـاب دشـمـنـى با خدا و قرآن و پيامبر گذاشته اند و نيز مسؤ ولين و نظاميان ما را با لباس احرام به عنوان رهبران توطئه معرفى كرده اند.واقـعـيـت اين است كه دول استكبارى شرق و غرب و خصوصا آمريكا و شوروى عملا جهان را به دو بخش آزاد و قرنطينه سياسى تقسيم كرده اند. در بخش آزاد جهان ، اين ابرقدرت ها هـسـتـند كه هيچ مرز و حد و قانونى نمى شناسند و تجاوز به منافع ديگران و استعمار و اسـتـثـمـار و بردگى ملت ها را امرى ضرورى و كاملا توجيه شده و منطقى و منطبق با همه اصـول و مـوازيـن خـودسـاخـتـه و بـيـن المـللى مى دانند. اما در بخش قرنطينه سياسى كه مـتـاءسفانه اكثر ملل ضعيف عالم و خصوصا مسلمانان در آن محصور و زندانى شده اند، هيچ حـق حـيـات و اظـهـار نـظـرى وجـود نـدارد، هـمـه قـوانـيـن و مـقـررات و فـرمـول هـا هـمـان قـوانين ديكته شده و دلخواه نظام هاى دست نشاندگان و در بر گيرنده مـنـافـع مـسـتـكـبـران خـواهـد بـود و مـتـاءسـفـانـه اكـثر عوامل اجرايى اين بخش همان حاكمان تـحـمـيـل شده يا پيروان خطوط كلى استكبارند كه حتى فرياد زدن از درد را نيز در درون اين حصارها و زنجيرها جرم و گناهى نابخشودنى مى دانند، و منافع جهانخواران ايجاب مى كـنـد كـه هـيـچ كـس حـق گـفـتن كلمه اى كه بوى تضعيف آنان را بدهد يا خواب راحت آنان را آشـفـتـه كند ندارد. و از آن جا كه مسلمانان جهان به علت فشار و حبس و اعدام ، قدرت بيان مـصـيـبـت هـايـى را كـه حـاكـمـان كـشـورشـان بـر آنـهـا تـحـمـيـل كـرده انـد را نـدارنـد، بـايـد بـتوانند در حرم امن الهى مصايب و دردهايشان را با كـمـال آزادى بـيان كنند تا ساير مسلمانان براى رهايى آنان چاره اى بينديشند. لذا ما بر ايـن مـطـلب پـافـشـارى و اصـرار مـى كـنـيـم كـه مـسـلمـانـان ، حـداقـل در خانه خدا و حرم امن الهى ، خود را از تمامى قيد و بندهاى ظالمان آزاد ببينند و در يك مانور بزرگ از چيزى كه از آن متنفرند اعلام برائت كنند و از هر وسيله اى براى رهايى خود استفاده نمايند.حكومت آل سعود مسؤ وليت كنترل زايران خانه خدا را به عهده گرفته است و اين جاست كه بـا اطـمينان مى گوييم كه حادثه مكه جداى از سياست اصولى جهانخواران در قلع و قمع مـسـلمـانـان آزاده نـيست . ما با اعلام برائت از مشركين تصميم بر آزادى انرژى متراكم جهان اسلام داشته و داريم ، و به يارى خداوند بزرگ و با دست فرزندان قرآن روزى اين كار صـورت خـواهـد گـرفـت . و انـشـاءالله روزى هـمـه مـسلمانان و دردمندان عليه ظالمين جهان فـريـاد زنـنـد و اثـبـات كـنند كه ابرقدرت ها و نوكران و جيره خوارانشان از منفورترين موجودات جهان هستند.كـشـتـار زايـران خـانـه خدا توطئه اى براى حفظ سياست هاى استكبار و جلوگيرى از نفوذ اسـلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله و سلم است . و كارنامه سياه و ننگين حاكمان بى درد كشورهاى اسلامى حكايت از افزودن درد و مصيبت بر پيكر نيمه جان اسلام و مسلمين دارد.پـيـامـبـر اسـلام نـيـازى بـه مـسـاجـد اشرافى و مناره هاى تزييناتى ندارد. پيامبر اسلام دنـبـال مـجـد و عـظـمت پيروان خود بوده است كه متاءسفانه با سياست هاى غلط حاكمان دست نـشـانـده بـه خـاك مـذلت نـشـسـتـه انـد. مـگـر مـسـلمـانـان جـهـان فـاجـعـه قـتـل عـام صـدهـا عـالم و هـزاران زن و مـرد فـرقـه هـاى مـسـلمـيـن را در طـول حـيـات ننگين آل سعود و نيز جنايت قتل عام زايران خانه خدا را فراموش مى كنند؟ مگر مـسـلمـانـان نـمـى بـينند كه امروز مراكز وهابيت در جهان به كانون هاى فتنه و جاسوسى مـبـدل شـده انـد كـه از يـك طـرف اسـلام اشـرافـيـت ، اسـلام ابـوسفيان ، اسلام ملاهاى كثيف دربـارى ، اسـلام مـقدس نماهاى بى شعور حوزه هاى علمى و دانشگاهى اسلام ذلت و نكبت ، اسـلام پـول و زور، اسـلام فـريـب و سـازش و اسـارت ، اسلام حاكميت سرمايه و سرمايه داران بـر مـظـلومـيـن و پـابـرهـنه ها و در يك كلام اسلام آمريكايى را ترويج مى كنند و از طرف ديگر سر بر آستان سرور خويش ، آمريكاى جهانخوار مى گذارند.مـسـلمـانـان نـمـى دانـنـد ايـن درد را بـه كـجـا بـبـرنـد كـه آل سـعـود و خادم الحرمين به اسرائيل اطمينان مى دهد كه ما اسلحه خودمان را عليه شما به كار نمى بريم و براى اثبات حرف خود با ايران قطع رابطه مى كنند. واقعا چقدر بايد رابـطـه سـران كـشـورهـاى اسـلامى با صهيونيست ها گرم و صميمى شود تا در كنفرانس سـران كـشـورهـاى اسـلامـى مـبـارزه صـورى و ظـاهـرى هـم بـا اسـرائيـل از دسـتـور كـار آنـان و جـلسـات آنان خارج شود. اگر اينها يك جو غيرت و حميت اسـلامـى و عـربـى داشـتـنـد، حـاضـر به يك چنين معامله كثيف سياسى و خودفروشى و وطن فروشى نمى شدند.آيـا ايـن حـركـات بـراى جـهـان اسـلام شـرم آور نيست ؟ و تماشاچى شدن گناه و جرم نمى بـاشـد؟ آيـا از مـسـلمـانـان كـسـى نـيـسـت تـا بـپـاخـيـزد و ايـن هـمـه نـنـگ و عـار را تـحـمـل نـكـنـد؟ راسـتـى مـا بايد بنشينيم تا سران كشورهاى اسلامى احساسات يك ميليارد مـسـلمـان را نـاديـده بـگـيرند و صحه بر آن همه فجايع صهيونيست ها بگذارند و دوباره مصر و امثال آنان را به صحنه بياورند؟ حال ، مسلمانان باور مى كنند كه زايران ايرانى بـراى اشـغـال خـانـه خدا و حرم پيامبر قيام كرده اند و مى خواستند كعبه را دزديده به قم ببرند؟ اگر مسلمانان جهان باور كرده اند كه سران آنها دشمنان واقعى آمريكا و شوروى و اسرائيل هستند، تبليغات آنان هم در مورد ما را باور مى كنند.البـتـه مـا ايـن واقـعـيـت و حـقـيـقـت را در سـيـاسـت خـارجـى و بـيـن المـلل اسـلامـى مـان بـارهـا اعلام نموده ايم كه در صدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و كم كـردن سـلطـه جـهـانـخـواران بـوده و هـسـتـيـم ، حال اگر نوكران آمريكا نام اين سياست را تـوسـعـه طـلبـى و تـفـكـر تـشـكيل امپراطورى بزرگ مى گذارند، از آن باكى نداريم و اسـتـقـبـال مـى كـنـيم . ما در صدد خشكانيدن ريشه هاى فاسد صهيونيزم ، سرمايه دارى و كـمـونـيـزم در جـهـان هـسـتيم ، ما تصميم گرفته ايم به لطف و عنايت خداوند بزرگ نظام هـايـى را كـه بـر ايـن سـه پـايـه اسـتـوار گـرديـده انـد نـابـود كـنـيـم و نـظـام اسـلام رسـول الله صـلى الله عـليـه و آله و سلم را در جهان استكبار ترويج نماييم ، و دير يا زود مـلت هـاى در بـنـد شـاهـد آن خـواهـنـد بـود. مـا با تمام وجود از گسترش باج خواهى و مـصـونـيـت كارگزاران آمريكايى حتى اگر با مبارزه قهرآميز هم شده باشد جلوگيرى مى كنيم . انشاءالله ما نخواهيم گذاشت از كعبه و حج ، اين منبر بزرگى كه بر بلنداى بام انـسـانـيـت بـايد صداى مظلومان را به همه عالم منعكس ‍ سازد و آواى توحيد را طنين اندازد، صداى سازش با آمريكا و شوروى و كفر و شرك نواخته شود. و از خدا مى خواهيم كه اين قـدرت را به ما ارزانى دارد كه نه تنها از كعبه مسلمين كه از كليساهاى جهان نيز ناقوس مـرگ آمـريـكـا و شوروى را به صدا درآوريم . مسلمانان جهان و محرومين سراسر گيتى از اين برزخ بى انتهايى كه انقلاب اسلامى ما براى همه جهانخواران آفريده است ، احساس ‍ غـرور و آزادى كـنـنـد و آواى آزادى و آزادگـى را در حيات و سرنوشت خويش سر دهند و بر زخم هاى خود مرهم گذارند، كه دوران بن بست و نااميدى و تنفس در منطقه كفر به سر آمده اسـت و گـلسـتـان ملت ها رخ نموده است . و اميدوارم همه مسلمانان شكوفه هاى آزادى و نسيم عـطـر بـهـارى و طـراوت گـل هـاى مـحـبـت و عـشـق و چـشـمـه سـار زلال جـوشـش اراده خويش را نظاره كنند، همه بايد از مرداب و باتلاق و سكوت و سكونى كـه كـارگـزاران سـيـاسـت آمـريـكا و شوروى بر آن تخم مرگ و اسارت پاشيده اند، به درآيـيـم و بـه سوى دريايى كه زمزم از آن جوشيده است روانه شويم و پرده كعبه و حرم خدا را كه به دست نامحرمان نجس آمريكا و آمريكازاده ها آلوده شده است با اشك چشم خويش شستشو دهيم .مـسـلمـانـان تـمـامـى كـشورهاى جهان ! از آن جا كه شما در سلطه بيگانگان گرفتار مرگ تدريجى شده ايد بايد بر وحشت از مرگ غلبه كنيد و از وجود جوانان پرشور و شهادت طلبى كه حاضرند خطوط جبهه كفر را بشكنند استفاده نماييد، به فكر نگه داشتن وضع مـوجود نباشيد بلكه به فكر فرار از اسارت و رهايى از بردگى و يورش به دشمنان اسـلام بـاشـيـد كـه عزت و حيات در سايه مبارزه است و اولين گام در مبارزه ، اراده است و پـس از آن تصميم بر اين كه سيادت كفر و شرك جهانى خصوصا آمريكا را بر خود حرام كنيد. ما در مكه باشيم يا نباشيم دل و روحمان با ابراهيم و در مكه است . دروازه هاى مدينه الرسـول را به روى ما ببندند يا بگشايند، رشته محبتمان با پيامبر هرگز پاره و سست نـمى شود، به سوى كعبه نماز مى گزاريم و به سوى كعبه مى ميريم . و خدا را سپاس مى گزاريم كه در ميثاقمان با خداى كعبه پايدار مانده ايم و پايه هاى برائت از مشركين را بـا خـون هـزاران هـزار شـهـيـد از عـزيزانمان بنيان نهاده ايم و منتظر هم نمانده ايم كه حاكمان بى شخصيت بعض كـشـورهـاى اسـلامـى و غـيـراسـلامـى از حـركت ما پشتيبانى كنند. ما مظلومين هميشه تاريخ ، مـحـرومـان و پـابـرهـنـگـانيم ، ما غير از خدا كسى را نداريم و اگر هزار بار قطعه قطعه شـويـم ، دسـت از مـبارزه با ظالم بر نمى داريم . جمهورى اسلامى ايران از مسلمانان آزاده جـهـان كـه عـلى رغـم اخـتـنـاق سـيـاسى حاكم بر آنها با ترتيب كنفرانس ها و مصاحبه ها و سـخـنـرانـى هـا، پـرده از اسـرار جـنـايـت بـار آمـريـكـا و آل سـعـود بـرداشـتـنـد و مـظلوميت ما را به دنيا نشان دادند تشكر مى نمايد. مسلمانان بايد بـدانـنـد تـا زمـانـى كـه تـعـادل قـوا در جـهان به نفع آنان برقرار نشود، هميشه منافع بـيـگـانگان بر منافع آنان مقدم مى شود. و هر روز شيطان بزرگ يا شوروى به بهانه حـفـظ مـنـافـع خـود حـادثـه اى را بـه وجـود مـى آورنـد. راسـتـى اگـر مـسـلمـانـان مـسـائل خـود را بـه صـورت جـدى بـا جـهـانـخـواران حل نكنند و لااقل خود را به مرز قدرت بزرگ جهان نرسانند، آسوده خواهند بود؟ هم اكنون اگـر آمـريـكـا يـك كـشـور اسلامى را به بهانه حفظ منافع خويش با خاك يكسان كند، چه كـسـى جـلوى او را خـواهـد گـرفـت ؟ پـس راهـى جـز مـبارزه نمانده است و بايد چنگ و دندان ابـرقـدرت هـا و خـصـوصـا آمـريـكـا را شـكست ، و الزاما يكى از دو راه را انتخاب نمود: يا شـهـادت يا پيروزى ، كه در مكتب ما هر دوى آنها پيروزى است كه انشاءالله خداوند قدرت شـكـسـتـن چهارچوب سياست هاى حاكم و ظالم جهانخواران و نيز جسارت ايجاد داربست هايى بـر مـحـور كـرامـت انـسـانـى را بـه هـمـه مـسـلمـيـن عـطـا فـرمـايـد و هـمـه را از افول ذلت به صعود عزت و شوكت همراهى نمايد.بـعـضـى افـراد تـا قـبـل از حـادثـه تـلخ و شـيـريـن حـج در سـال گذشته ، فلسفه اصرار جمهورى اسلامى ايران را بر راهپيمايى برائت از مشركين بـه خـوبـى درك نـكـرده بـودنـد و از خـود و ديـگـران سـؤ ال مـى كـردنـد كـه در سـفر حج و در آن هواى گرم چه ضرورتى به راهپيمايى و فرياد مبارزه است و اگر هم فرياد برائت از مشركين هم سر داده شود، چه ضررى متوجه استكبار مـى شـود؟ و چـه بـسـا افـراد سـاده دلى تـصـور مى كردند كه دنياى به اصطلاح متمدن جـهـانـخـواران نـه تـنـهـا تـاب تـحـمـل ايـن گـونه مسائل سياسى را خواهد داشت ، كه به مـخـالفـان خـود حـتـى بـيـش از ايـن هـم اجـازه حـيـات و تـظـاهرات و راهپيمايى خواهند داد، و دليـل ايـن مـدعـا اجـازه راهپيمايى هايى است كه در كشورهاى به اصطلاح آزاد غرب داده مى شـود. ولى ايـن مـسـاءله بايد روشن باشد كه آن گونه راهپيمايى ها هيچ گونه ضررى براى ابرقدرت و قدرت ها ندارد. راهپيمايى مكه و مدينه است كه بسته شدن شيرهاى نفت عـربـسـتـان را بـه دنـبـال دارد، راهپيمايى هاى برائت در مكه و مدينه است كه به نابودى سـرسپردگان شوروى و آمريكا ختم مى شود، و درست به همين جهت است كه با كشتار دست جمعى زنان و مردان آزاده از آن جلوگيرى مى شود، و در پناه همين برائت از مشركين است كه حـتـى سـاده دلان مـى فـهـمـند كه نبايد سر بر آستان شوروى و آمريكا نهاد. ملت عزيز و دلاور ايـران مـطـمـئن بـاشـنـد كـه حادثه مكه منشاء تحولات بزرگى در جهان اسلام زمينه مناسبى براى ريشه كن شدن نظام هاى فاسد كشورهاى اسلامى و طرد روحانى نماها خواهد بود. و با اين كه بيشتر از يك سال از حماسه برائت از مشركان نگذشته است ، عطر خون هاى پاك شهداى عزيز ما در تمامى جهان پيچيده و اثرات آن را در اقصى نقاط عالم مشاهده مى كنيم . حماسه مردم فلسطين يك پديده تصادفى نيست ، آيا دنيا تصور مى كند كه اين حماسه را چه كسانى سروده اند و هم اكنون مردم فلسطين به چه آرمانى تكيه كرده اند كه بى محابا و بـا دسـت خـالى در برابر حملات وحشيانه صهيونيست ها مقاومت مى كنند؟ آيا تنها آواى وطن گـرايى است كه از وجود آنان دنيايى از صلابت آفريده است ؟ آيا از درخت سياست بازان خـودفـروخـته است كه بر دامن فلسطينيان ميوه استقامت و زيتون نور و اميد مى ريزد؟ اگر ايـن چـنـيـن بود، اينها كه سال هاست در كنار فلسطينيان و به نام ملت فلسطين نان خورده اند! شكى نيست كه اين آواى الله اكبر است ، اين همان فرياد ملت ماست كه در ايران شاه را و در بـيت المقدس غاصبين را به نوميدى كشاند. و اين تحقق همان شعار برائت است كه ملت فلسطين در تظاهرات حج ، دوشادوش خواهران و برادران ايرانى خود فرياد رساى آزادى قـدس را سـر داد و مـرگ بـر آمـريـكـا، شـوروى و اسـرائيـل گـفـت ، و بر همان بستر شهادتى كه خون عزيزان ما بر آن ريخته شد، او نيز نـثـار خـون و بـه رسـم شهادت آرميد.آرى ، فلسطينى راه گم كرده خود را از راه برائت ما يافت و ديديم كه در اين مبارزه چطور حصارهاى آهنين فرو ريخت و چگونه خون بر شمشير و ايـمـان بـر كـفـر و فـريـاد بـر گـلوله پـيـروز شـد و چـطـور خـواب بـنـى اسرائيل در تصرف از نيل تا فرات آشفته گشت ، و دوباره كوكب دريه فلسطين از شجره مـبـاركـه لاشـرقـيـه و لاغـربـيـه ما برافروخت . و امروز به همان گونه كه فعاليت هاى وسـيـعـى در سـراسـر جـهـان بـراى بـه سازش كشيدن ما با كفر و شرك در جريان است ، بـراى خـامـوش كـردن شـعـله هـاى خـشـم مـلت مـسـلمـان فـلسـطـيـن نـيـز بـه هـمـان شـكـل ادامـه دارد و ايـن تـنـهـا يـك نـمـونـه از پـيـشـرفـت انـقـلاب اسـت . و حال آن كه معتقدين به اصول انقلاب اسلامى ما در سراسر جهان رو به فزونى نهاده است و مـا ايـنـهـا را سرمايه هاى بالقوه انقلاب خود تلقى مى كنيم ، و هم آنهايى كه با مركب خون طومار حمايت از ما را امضا مى كنند و با سر و جان دعوت انقلاب را لبيك مى گويند و به يارى خداوند كنترل همه جهان را به دست خواهند گرفت .امروز جنگ حق و باطل ، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استكبار و جنگ پابرهنه ها و مرفهين بـى درد شـروع شـده اسـت . و مـن دسـت و بازوى همه عزيزانى كه در سراسر جهان كوله بـار مـبـارزه را بـر دوش گـرفـته اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلاى عزت مسلمين را نموده انـد، مـى بـوسـم و سـلام و درودهـاى خـالصـانـه خـود را بـه هـمـه غـنـچـه هـاى آزادى و كـمـال نثار مى كنم و به ملت عزيز و دلاور ايران هم عرض مى كنم خداوند آثار و بركات معنويت شما را به جهان صادر نموده است ، و قلب ها و چشمان پرفروغ شما كانون حمايت از مـحـرومـان شـده اسـت ، و شـراره كـينه انقلابى تان جهانخواران چپ و راست را به وحشت انـداخـتـه اسـت . البـتـه هـمـه مـى دانـيـم كـه كـشـور مـا در حـال جـنـگ و انـقـلاب ، سـخـتى ها و مشكلاتى را تحمل كرده و كسى مدعى آن نيست كه طبقات مـحـروم و ضـعـيـف و كـم درآمـد و خـصـوصـا اقـشـار كـارمـنـد و ادارى در تـنـگـنـاى مسائل اقتصادى نيستند، ولى آن چيزى كه همه مردم ما فراتر از آن را فكر مى كنند، مساءله حـفـظ اسـلام و اصـول انـقـلاب اسـت . مـردم ايـران ثـابـت كـرده انـد كـه تـحـمـل گـرسـنـگـى و تـشـنـگـى را دارنـد، ولى تـحـمـل شـكـسـت انـقـلاب و ضـربـه به اصـول آن را هـرگـز نـخـواهـنـد داشـت . مـلت شـريـف ايـران هـمـيـشـه در مـقـابـل شـديـدتـريـن حـمـلات تـمـامـى جـهـان كـفـر عـليـه اصـول انـقـلاب خـويـش مـقـاومـت كـرده اسـت كـه در ايـن جـا مجال ذكر همه آنها نيست.آيـا مـلت دلاور ايـران در مـقـابل جنايات متعدد آمريكا در خليج فارس اعم از حمايت نظامى و اطـلاعاتى به عراق و حمله به سكوهاى نفتى و كشتى ها و قايق ها و سرنگونى هواپيماى مـسـافـربرى مقاومت نكرده است ؟ آيا ملت ايران در جنگ ديپلماسى شرق و غرب عليه خود و ايـجـاد بـازى هـاى سـيـاسـى مجامع بين المللى مقاومت نكرده است ؟ آيا ملت شجاع ايران در مقابل جنگ اقتصادى ، تبليغاتى ، روانى و حملات ددمنشانه عراق به شهرها و موشك باران مناطق مسكونى و بمباران هاى مكرر شيميايى عراق در ايران و حلبچه مقاومت نكرده است ؟ آيا مـلت عزيز ايران در مقابل توطئه منافقين و ليبرال ها و زراندوزى و احتكار سرمايه داران و حيله مقدس مابان مقاومت نكرده است ؟ آيا همه اين حوادث و جريانات براى ضربه زدن به اصـول انقلاب نبوده است ؟ كه اگر نبود حضور مردم ، هر يك از اين توطئه ها مى توانست به اصول نظام ضربه بزند كه خدا را سپاس مى گزاريم كه ملت ايران را موفق نمود تا با قامتى استوار به رسالت خود عمل كند و صحنه ها را ترك نگويد.ملت عزيز ما كه مبارزان حقيقى و راستين ارزش هاى اسلامى هستند، به خوبى دريافته اند كـه مـبـارزه بـا رفـاه طـلبـى سـازگـار نـيـسـت و آنـهـا كـه تـصـور مى كنند مبازره در راه اسـتـقلال و آزادى مستضعفين و محرومان جهان با سرمايه دارى و رفاه طلبى منافات ندارد، بـا الفـبـاى مبارزه بيگانه اند. و آنهايى هم كه تصور مى كنند سرمايه داران و مرفهان بـى درد بـا نـصـيـحت و پند و اندرز متنبه مى شوند و به مبارزان راه آزادى پيوسته و يا به آنان كمك مى كنند، آب در هاون مى كوبند. بحث مبارزه و رفاه ، بحث قيام و راحت طلبى ، بحث دنياخواهى و آخرت جويى دو مقوله اى است كه هرگز با هم جمع نمى شوند، و تتها آنهايى تا آخر خط با ما هستند كه درد فقر و محروميت و استضعاف را چشيده باشند. فقرا و مـتـديـنـيـن بـى بضاعت ، گردانندگان و بر پادارندگان واقعى انقلاب ها هستند. ما بايد تـمـام تـلاشـمـان را بـنـمـايـيـم تـا بـه هـر صـورتى كه ممكن است خط اصولى دفاع از مـسـتضعفين را حفظ كنيم . مسؤ ولين نظام ايران انقلابى بايد بدانند كه عده اى از خدابى خـبـر بـراى از بين بردن انقلاب ، هر كس را كه بخواهد براى فقرا و مستمندان كار كند و راه اسـلام و انـقلاب را بپيمايد فورا او را كمونيست و التقاطى مى خوانند. از اين اتهامات نـبـايـد ترسيد، بايد خدا را در نظر داشت و تمام هم و تلاش خود را در جهت رضايت خدا و كـمـك به فقرا به كار گرفت و از هيچ تهمتى نترسيد. آمريكا و استكبار در تمامى زمينه هـا افـرادى را بـراى شـكـسـت انقلاب اسلامى در آستين دارند. در حوزه ها و دانشگاه ها مقدس نـمـاهـا را كه خطر آنان را بارها و بارها گوشزد كرده ام ، اينان با تزويرشان از درون محتواى انقلاب و اسلام را نابود مى كنند، اينها با قيافه هاى حق به جانب و طرفدار دين و ولايـت ، هـمـه را بى دين معرفى مى كنند، بايد از شر اينها به خدا پناه بريم . و همچنين كسانى ديگر كه بدون استثنا به هر چه روحانى و عالم است حمله مى كنند و اسلام آنها را اسـلام آمريكايى معرفى مى نمايند، راهى بس خطرناك را مى پويند كه خداى ناكرده به شـكـسـت اسـلام نـاب مـحمدى منتهى مى شود. ما براى احقاق حقوق فقرا در جوامع بشرى تا آخرين قطره خون دفاع خواهيم كرد.امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدى است و مسلمانان در يك تشكيلات بزرگ اسـلامـى رونـق و زرق و بـرق كـاخ ‌هـاى سـفيد و سرخ را از بين خواهند برد، امروز خمينى آغـوش و سـيـنه خويش را براى تبرهاى بلا و حوادث سخت و برابر همه توپ ها و موشك هـاى دشمنان باز كرده است ، و همچون همه عاشقان شهادت ، براى درك شهادت روزشمارى مـى كـنـد. جنگ ما جنگ عقيده است و جغرافيا و مرز نمى شناسد و ما بايد در جنگ اعتقادى مان ، بـسـيج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازيم ، انشاءالله ملت بزرگ ايران بـا پـشتيبانى مادى و معنوى خود از انقلاب ، سختى هاى جنگ را به شيرينى شكست دشمنان خـدا در دنـيـا جـبـران مـى كـنـد، و چـه شـيـريـنـى بـالاتـر از ايـن كـه مـلت بـزرگ ايـران مـثـل يـك صاعقه بر سر آمريكا فرود آمده است ! چه شيرينى بالاتر از اين كه ملت ايران سقوط اركان و كنگره هاى نظام ستمشاهى را نظاره كرده است و شيشه حيات آمريكا را در اين كشور شكسته است ! و چه شيرينى بالاتر از اين كه مردم عزيزمان ريشه هاى نفاق و ملى گـرايـى و التـقـاط را خـشـكـانيده اند! و انشاءالله شيرينى تمام ناشدنى آن را در جهان آخـرت خـواهـنـد چشيد. نه تنها كسانى كه تا مقام شهادت و جانبازى و حضور در جبهه پيش رفـتـه انـد، بـلكه آنهايى كه در پشت جبهه با نگاه محبت بار و با دعاى خير خود جبهه را تـقـويـت نـمـوده انـد، از مـقـام عـظـيـم مجاهدان و اجر بزرگ آنان بهره برده اند. خوشا به حال مجاهدان ! خوشا به حال وارثان حسين عليه السلام !اذناب آمريكا بايد بدانند كه شهادت در راه خدا مساءله اى نيست كه بشود با پيروزى يا شـكـسـت در صـحنه هاى نبرد مقايسه شود، مقام شهادت خود اوج بندگى و سير و سلوك در عالم معنويت است ، نبايد شهادت را تا اين اندازه به سقوط بكشانيم كه بگوييم در عوض ‍ شـهـادت فرزندان اسلام ، تنها خرمشهر و يا شهرهاى ديگر آزاد شد، تمامى اينها خيالات بـاطـل ملى گراهاست و ما هدفمان بالاتر از آن است . ملى گراها تصور نمودند ما هدفمان پـيـاده كـردن اهـداف بـيـن المـلل اسلامى در جهان فقر و گرسنگى است ، ما مى گوييم تا شـرك و كـفر هست ، مبارزه هست و تا مبارزه هست ، ما هستيم . ما بر سر شهر و مملكت با كسى دعـوا نـداريـم ، مـا تـصـمـيـم داريـم پـرچـم (لا اله الا الله ) را بـر قلل رفيع كرامت و بزرگوارى به اهتزاز درآوريم . پس اى فرزندان ارتشى و سپاهى و بـسـيـجـى ام ! و اى نـيروهاى مردمى ! هرگز از دست دادن موضعى را با تاءثر و گرفتن مـكـانـى را بـا غرور و شادى بيان نكنيد كه اينها در برابر هدف شما به قدرى ناچيزند كه تمامى دنيا در مقايسه با آخرت.پـدران و مـادران و هـمـسران و خويشاوندان شهدا، اسرا، مفقودين و معلولين ما توجه داشته بـاشـنـد كـه هيچ چيزى از آنچه فرزندان آنان به دست آورده اند كم نشده است . فرزندان شما در كنار پيامبر اكرم و ائمه اطهارند، پيروزى و شكست براى آنها فرقى ندارد. امروز روز هـدايـت نـسـل هـاى آيـنـده است ، كمربندهاتان را ببنديد كه هيچ چيز تغيير نكرده است . امـروز روزى اسـت كـه خـدا ايـن گونه خواسته است و ديروز خدا آن گونه خواسته بود و فـردا انـشـاءالله روز پـيـروزى جـنـود حـق خـواهـد بـود، ولى خـواسـت خدا هر چه هست ما در مـقـابـل آن خـاضـعـيـم و مـا تـابـع امـر خـدايـيـم و بـه هـمـيـن دليل طالب شهادتيم و تنها به همين دليل است كه زير بار ذلت و بندگى غير خدا نمى رويـم . البـتـه بـراى اداى تـكـليـف هـمـه مـا مـوظـفـيـم كـه كـارهـا و مسائل مربوط به خودمان را به بهترين وجه و با درايت و دقت انجام دهيم.هـمه مى دانند كه ما شروع كننده جنگ نبوده ايم ، ما براى حفظ موجوديت اسلام در جهان تنها از خـود دفـاع كـرده ايـم و ايـن ملت مظلوم ايران است كه همواره مورد حمله جهانخواران بوده است ، و استكبار از همه كمينگاه هاى سياسى و نظامى و فرهنگى و اقتصادى خود به ما حمله كـرده است . انقلاب اسلامى ما تاكنون كمينگاه شيطان و دام صيادان را به ملت ها نشان داده اسـت . جـهـانـخـواران و سـرمـايـه داران و وابـسـتگان آنان توقع دارند كه ما شكسته شدن نـونـهـالان و بـه چـاه افـتـادن مـظـلومـان را نـظـاره كـنـيـم و هـشـدار نـدهـيـم ، و حـال آن كـه ايـن وظيفه اوليه ما و انقلاب اسلامى ماست كه در سراسر جهان صلا زنيم كه اى خواب رفتگان ! اى غفلت زدگان ! بيدار شويد و به اطراف خود نگاه كنيد كه در كنار لانـه هـاى گرگ ، منزل گرفته ايد. برخيزيد كه اين جا جاى خواب نيست ! و نيز فرياد كشيم ! سريعا قيام كنيد كه جهان ايمن از صياد نيست ! آمريكا و شوروى در كمين نشسته اند و تـا نـابـودى كـامـلتان از شما دست بر نخواهند داشت . راستى اگر بسيج جهانى مسلمين تـشـكـيـل شـده بـود، كـسـى جـرات ايـن هـمـه جـسـارت و شـرارت را بـا فـرزنـدان مـعـنوى رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم داشت؟امروز يكى از افتخارات بزرگ ملت ما اين است كه در برابر بزرگترين نمايش قدرت و آرايش ناوهاى جنگى آمريكا و اروپا در خليج فارس صف آرايى نمود. و اين جانب به نظام هاى آمريكايى و اروپايى اخطار مى كنم كه تا دير نشده و در باتلاق مرگ فرو نرفته ايـد از خـليج فارس بيرون رويد، و هميشه اين گونه نيست كه هواپيماهاى مسافربرى ما تـوسـط نـاوهـاى جـنـگى شما سرنگون شود، كه ممكن است فرزندان انقلاب ناوهاى جنگى شما را به قعر آب هاى خليج فارس بفرستند.بـه دولت ها و حكومت هاى منطقه خصوصا به عربستان و كويت مى گويم كه همه شما در مـاجـراجـويـى هـا و جـنـايـاتـى كـه آمريكا مى آفريند شريك جرم خواهيد بود، و ما تا به حـال از ايـن كـه هـمـه مـنـطـقـه در كـام آتـش و خـون و بـى ثـبـاتـى كامل غوطه ور نشود، دست به عملى نزده ايم ، ولى حركات جنون آميز ريگان مطمئنا حوادث غـير منتظره و عواقب خطرناكى را بر همه تحميل مى كند. شما اطمينان داشته باشيد كه در ايـن برگ جديد بازنده ايد، خودتان و كشور و مردم اسلامى را در برابر آمريكا اين قدر ذليل و ناتوان نكنيد، اگر دين نداريد لااقل آزاده باشيد.بـحـمـدالله از بـركـت انـقـلاب اسلامى ايران دريچه هاى نور و اميد به روى همه مسلمانان جهان باز شده است و مى رود تا رعد و برق حوادث آن ، رگبار مرگ و نابودى را بر سر هـمـه مـسـتـكـبـران فـرو ريـزد. نـكـتـه مـهـمـى كـه هـمـه مـا بايد به آن توجه كنيم و آن را اصـل و اسـاس ‍ سياست خود با بيگانگان قرار دهيم ، اين است كه دشمنان ما و جهانخواران تـا كـى و تـا كـجـا مـا را تـحـمـل مـى كـنـنـد و تـا چـه مـرزى اسـتـقـلال و آزادى مـا را قـبـول دارنـد. بـه يـقـيـن آنـان مـرزى جـز عـدول از هـمـه هـويت ها و ارزش هاى معنوى و الهى مان نمى شناسند، به گفته قرآن كريم هـرگـز دسـت از مـقـاتـله و سـتـيـز بـا شـما بر نمى دارند مگر اين كه شما را از دين تان بـرگـردانـند. ما چه بخواهيم و چه نخواهيم صهيونيست ها و آمريكا و شوروى در تعقيب مان خـواهـنـد بـود تـا هويت دينى و شرافت مكتبى مان را لكه دار نمايند. بعضى مغرضين ما را به اعمال سياسى نفرت و كينه توزى در مجامع جهانى توصيف و مورد شماتت قرارمى دهند و با دلسوزى هاى بى مورد و اعتراض هاى كودكانه مى گويند: جمهورى اسلامى سـبـب دشـمنى ها شده است و از چشم غرب و شرق و اياديشان افتاده است ، كه چه خوب است ايـن سـوال پاسخ داده شود كه ملت هاى جهان سوم و مسلمانان و خصوصا ملت ايران در چه زمانى نزد غربى ها و شرقى ها احترام و اعتبار داشته اند كه امروز بى اعتبار شده اند!آرى اگـر مـلت ايـران از هـمـه اصـول و مـوازيـن اسـلامـى و انـقـلابـى خـود عـدول كـنـد و خـانه عزت و اعتبار پيامبر و ائمه معصومين عليهم السلام را با دست هاى خود ويـران نـمـايـد، آن وقـت مـمكن است جهانخواران او را به عنوان يك ملت ضعيف و فقير و بى فرهنگ به رسميت بشناسند ولى در همان حدى كه آنها آقا باشند ما نوكر، آنها ابرقدرت بـاشـنـد مـا ضعيف ، آنها ولى و قيم باشند ما جيره خوار و حافظ منافع آنها، نه يك ايران بـا هويت ايرانى اسلامى بلكه ايرانى كه شناسنامه اش را آمريكا و شوروى صادر كند، ايـرانـى كه ارابه سياست آمريكا يا شوروى را بكشد و امروز همه مصيبت و عزاى آمريكا و شـوروى و غرب در اين است كه نه تنها ملت ايران از تحت الحمايگى آنان خارج شده است كـه ديـگـران را هـم بـه خـروج از سـلطـه جـبـاران دعـوت مـى كـنـد. كنترل و حذف سلاح هاى مخرب از جهان اگر با حقيقت و صداقت همراه بود خواسته همه ملت هـاسـت ، ولى ايـن نـيـز يـك فريب قديمى است و اين همان چيزى است كه اخيرا از گفته هاى سران آمريكا و شوروى و نوشته هاى سياسيون آنها آشكار گرديده است كه مراودات اخير سـران شـرق و غـرب بـه خـاطـر مـهـار بـيـشـتـر جـهـان سـوم و در حقيقت جلوگيرى از نفوذ پـابـرهنه ها و محرومين در جهان مالكيت هاى بى حد و مرز سرمايه داران است . ما بايد خود را آمـاده كـنـيـم تـا در بـرابر جبهه متحد شرق و غرب ، جبهه قدرتمند اسلامى انسانى با هـمـان نـام و نشان اسلام و انقلاب ما تشكيل شود و آقايى و سرورى محرومين و پابرهنگان جـهـان جـشـن گـرفـتـه شود. مطمئن باشيد قدرت هاى شرق و غرب همان مظاهر بى محتواى دنـيـاى مـادى انـد كـه در بـرابـر خـلود و جـاودانـگـى دنـيـاى ارزش هـاى مـعـنـوى قابل ذكر نمى باشند.مـن بـه صـراحـت اعـلام مـى كنم كه جمهورى اسلامى ايران با تمام وجود براى احياى هويت اسلامى مسلمانان در سراسر جهان سرمايه گذارى نمى كند و دليلى هم ندارد كه مسلمانان جـهـان را بـه پـيـروى از اصـول تـصـاحـب قدرت در جهان دعوت نكند و جلوى جاه طلبى و فـزون طـلبـى صـاحـبـان قدرت و پول و فريب را نگيرد. ما بايد براى پيشبرد اهداف و منافع ملت محروم ايران برنامه ريزى كنيم ، ما بايد در ارتباط با مردم جهان و رسيدگى بـه مـشـكـلات و مـسـائل مـسلمانان و حمايت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تـلاش نـمـايـيـم و ايـن را بايد از اصول سياست خارجى خود بدانيم . ما اعلام مى كنيم كه جمهورى اسلامى ايران براى هميشه حامى و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است و كشور ايران بـه عـنـوان يـك دژ نـظـامـى و آسـيب ناپذير نياز سربازان اسلام را تاءمين و آنان را به مـبـانـى عـقـيـدتـى و تـربـيـتـى اسـلام و هـمـچـنـيـن بـه اصول و روش هاى مبارزه عليه نظام هاى كفر و شرك آشنا مى سازد.و اما در مورد قبول قطعنامه كه حقيقتا مساءله بسيار تلخ و ناگوارى براى همه و خصوصا براى من بود، اين است كه من تا چند روز قبل معتقد به همان شيوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و كشور و انقلاب رادر اجراى آن مى ديدم ولى به واسطه حوادث و عواملى كه از ذكر آن فعلا خوددارى مى كنم و بـه امـيـد خـداونـد در آيـنـده روشـن خـواهـد شـد و با توجه به نظر تمامى كارشناسان سياسى و نظامى سطح بالاى كشور كه من به تعهد و دلسوزى و صداقت آنان اعتماد دارم بـا قـبـول قـطـعـنامه و آتش بس موافقت نمودم و در مقطع كنونى آن را به مصلحت انقلاب و نظام مى دانم ، و خدا مى داند كه اگر نبود انگيزه اى كه همه ما و عزت و اعتبار ما بايد در مـسـيـر مـصـلحـت اسـلام و مـسـلمـيـن قـربـانـى شـود، هـرگـز راضـى بـه ايـن عـمـل نـمـى بـودم و مـرگ و شهادت برايم گواراتر بود، اما چاره چيست كه همه بايد به رضـايـت حـق تـعالى گردن نهيم ، و مسلم ملت قهرمان و دلاور ايران نيز چنين بوده و خواهد بود.مـن در ايـن جـا از هـمـه فـرزنـدان عـزيـزم در جـبـهـه هـاى آتـش و خـون كـه از اول جـنـگ تـا امـروز بـه نـحـوى در ارتـبـاط بـا جـنگ تلاش و كوشش ‍ نموده اند، تشكر و قـدردانـى مـى كـنم و همه ملت ايران را به هشيارى و صبر و مقاومت دعوت مى كنم . در آينده مـمكن است افرادى آگاهانه يا از روى ناآگاهى در ميان مردم اين مساءله را مطرح نمايند كه ثـمـره خـون هـا و شـهـادت ها و ايثارها چه شد! اينها يقينا از عوالم غيب و از فلسفه شهادت بـى خبرند و نمى دانند كسى كه فقط براى رضاى خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و بندگى نهاده است ، حوادث زمان به جاودانگى و بقا و جايگاه رفيع آن لطمه اى وارد نـمـى سـازد. و مـا بـراى درك كـامـل ارزش و راه شـهـيـدانمان فاصله طولانى را بايد بـپـيـمـايـيـم و در گـذر زمـان و تـاريخ انقلاب و آيندگان آن را جستجو نماييم . مسلم خون شـهـيـدان ، انـقـلاب و اسـلام را بـيـمـه كـرده است ! خون شهيدان براى ابد درس مقاومت به جـهـانـيـان داده اسـت و خـدا مـى دانـد كـه راه و رسـم شـهادت كورشدنى نيست و اين ملت ها و آيندگان هستند كه به راه شهيدان اقتدا خواهند نمود. و همين تربت پاك شهيدان است كه تا قـيـامـت مـزار عـاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفاى آزادگان خواهد بود. خوشا به حـال آنـان كـه بـا شـهـادت رفـتـند! خوشا به حال آنان كه در اين قافله نور، جان و سر باختند! خوشا به حال آنهايى كه اين گوهرها را در دامن خود پروراندند!خـداونـدا! ايـن دفـتـر و كـتـاب شـهـادت را هـمـچـنـان بـه روى مـشـتـاقـان بـاز و ما را هم از وصـول بـه آن مـحـروم مكن . خداوندا! كشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه اند و نيازمند بـه مـشـعـل شـهـادت ، تـو خـود ايـن چـراغ پـرفروغ را حافظ و نگهبان باش . خوشا به حـال شـمـا مـلت ! خـوشـا بـه حـال شـمـا زنـان و مـردان ! خـوشـا بـه حـال جـانـبـازان و اسـرا و مـفـقـوديـن و خـانـواده هـاى مـعـظـم شـهـدا و بـعـدا بـه حـال مـن كـه هنوز مانده ام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر كشيده ام و در برابر عظمت و فـداكـارى ايـن مـلت بـزرگ احـسـاس شـرمـسـارى مـى كـنـم . و بـدا بـه حـال آنـانـى كـه در ايـن قافله نبودند، بدا به حال آنهايى كه از كنار اين معركه بزرگ جـنـگ و شـهـادت و امـتـحـان عـظـيـم الهـى تا به حال ساكت و بى تفاوت و يا انتقاد كننده و پرخاشگر گذشتند.آرى ! ديروز روز امتحان الهى بود كه گذشت و فردا امتحان ديگرى است كه پيش مى آيد و هـمـه مـا نـيـز روز مـحـاسـبـه بـزرگـتـرى را در پـيـش رو داريـم ، آنـهـايى كه در اين چند سال مبارزه و جنگ به هر دليلى ازاداى ايـن تـكـليـف بـزرگ طـفـره رفـتـنـد و خـودشـان و جـان و مال و فرزندانشان و ديگران را از آتش حادثه دور كرده اند، مطمئن باشند كه از معامله با خـدا طـفـره رفته اند و خسارت و زيان و ضرر بزرگى كرده اند كه حسرت آن را در روز واپـسـيـن و در مـحاسبه حق خواهند كشيد، كه من مجددا به همه مردم و مسؤ ولين عرض مى كنم كه حساب اين گونه افراد را از حساب مجاهدان در راه خدا جدا سازند و نگذارند اين مدعيان بى هنر امروز و قاعدين كوته نظر ديروز به صحنه ها برگردند.من در ميان شما باشم و يا نباشم به همه شما وصيت و سفارش مى كنم كه نگذاريد انقلاب بـه دسـت نـااهـلان و نـامـحرمان بيفتد، نگذاريد پيش كسوتان شهادت و خون در پيچ و خم زنـدگـى روزمره خود به فراموشى سپرده شوند. اكيدا به ملت عزيز ايران سفارش مى كـنـم كـه هـشـيـار و مراقب باشيد. قبول قطعنامه از طرف جمهورى اسلامى ايران به معناى حـل مـسـاءله جـنـگ نيست ، با اعلام اين تصميم حربه تبليغات جهانخواران عليه ما كند شده اسـت . ولى دورنـمـاى حـوادث را نـمـى توان به طور قطع و جدى پيش بينى نمود و هنوز دشمن از شرارت ها دست بر نداشته است و چه بسا با بهانه جويى ها به همان شيوه هاى تجاوزگرانه خود ادامه دهد. ما بايد براى دفع تجاوز احتمالى دشمن آماده و مهيا باشيم و مـلت مـا هم نبايد فعلا مساءله را تمام شده بداند. البته ما رسما اعلام مى كنيم كه هدف ما تـاكـتيك جديد در ادامه جنگ نيست ، چه بسا دشمنان بخواهند با همين بهانه ها حملات خود را دنـبـال كـنـنـد، نـيـروهـاى نـظـامـى مـا هـرگـز نـبـايـد از كـيـد و مـكـر دشـمـنـان غـافل بمانند، در هر شرايطى بايد بنيه دفاعى كشور در بهترين وضعيت باشد. مردم ما كـه در طـول سـال هاى جنگ و مبارزه ابعاد كينه و قساوت و عداوت دشمنان خدا و خود را لمس كـرده انـد، بـايـد خـطـر تـهـاجـم جـهـانـخـواران در شـيـوه هـا و شـكـل هـاى مـختلف را جدى تر بدانند، و فعلا چون گذشته تمامى نظاميان اعم از ارتش و سـپـاه و بسيج در جبهه ها براى دفاع در برابر شيطنت استكبار و عراق به ماءموريت هاى خـود ادامـه دهـنـد. در صـورتـى كـه ايـن مـرحـله از حـادثـه انـقـلاب را بـا هـمـان شـكـل خـاص و مـقـررات مربوط به خود پشت سر گذارديم براى بعد از آن و سازندگى كـشـور و سـيـاسـت كل نظام و انقلاب تذكراتى دارم كه در وقت مناسب خواهم گفت . ولى در مقطع كنونى به طور جد از همه گويندگان و دست اندركاران و مسؤ ولين كشور و مديران رسانه ها و مطبوعات مى خواهم كه خود را از معركه ها و معركه آفرينى ها دور كنند و مواظب باشند كه ناخودآگاه آلت دست افكار و انديشه هاى تند نگردند و با سعه صدر در كنار يكديگر مترصد اوضاع دشمنان باشند.درايـن روزهـا ممكن است بسيارى از افراد به خاطر احساسات و عواطف خود صحبت از چراها و بايدها و نبايدها كنند !!! كه هر چند اين مساءله به خودى خود يك ارزش بسيار زيباست !!! امـا اكـنـون وقـت پـرداختن به آن نيست . چه بسا آنهايى كه تا ديروز در برابر اين نظام جـبـهه گيرى كرده بودند و فقط به خاطر سقوط نظام و حكومت جمهورى اسلامى ايران از صلح و صلح طلبى به ظاهر دم مى زدند، امروز نيز با همان هدف سخنان فريبنده ديگرى را مـطـرح نـمـايـند و جيره خواران استكبار همان ها كه تا ديروز در زير نقاب دروغين صلح خـنـجـرشـان را از پـشـت بـه قلب ملت فرو كرده بودند، امروز طرفدار جنگ شوند. و ملى گراهاى بى فرهنگ براى از بين بردن خون شهداى عزيز و نابودى عـزت و افـتـخـار مردم تبليغات مسموم خويش را آغاز نمايند كه انشاءالله ملت عزيز ما با بصيرت و هشيارى جواب همه فتنه ها را خواهد داد.مـن بـاز مـى گـويـم كـه قبول اين مساءله براى من از زهر كشنده تر است ولى راضى به رضـاى خـدايـم و براى رضايت او اين جرعه را نوشيدم . و نكته اى كه تذكر آن لازم است ايـن اسـت كـه در قـبـول ايـن قـطـعـنـامه فقط مسؤ ولين كشور ايران به اتكاء خود تصميم گرفته اند و كسى و كشورى در اين امر مداخله نداشته است .مـردم عـزيـز و شريف ايران ! من فرد فرد شما را چون فرزندان خويش مى دانم و شما مى دانـيـد كـه مـن بـه شـمـا عـشـق مـى ورزم و شـمـا را مى شناسم ، شما هم مرا مى شناسيد، در شرايط كنونى آنچه موجب امر شد، تكليف الهى ام بود. شما مى دانيد كه من با شما پيمان بـسـته بودم كه تا آخرين قطره خون و آخرين نفس بجنگيم ، اما تصميم امروز فقط براى تشخيص مصلحت بود و تنها به اميد رحمت و رضاى او از هر آنچه گذشتم و اگر آبرويى داشته ام با خدا معامله كرده ام .عـزيزانم ! شما مى دانيد كه تلاش كرده ام كه راحتى خود را بر رضايت حق و راحتى شما مـقـدم نـدارم . خـداوندا! تو مى دانى كه ما سر سازش با كفر را نداريم . خداوندا! تو مى دانى كه استكبار و آمريكاى جهانخوار گل هاى باغ رسالت تو را پرپر نمودند. خداوندا! در جهان ظلم و ستم و بيداد، همه تكيه گاه ما تويى و ما تنهاى تنهاييم و غير از تو كسى را نـمـى شناسيم و غير از تو نخواسته ايم كه كسى را بشناسيم ، ما را يارى كن كه تو بـهـترين يارى كنندگانى . خداوندا! تلخى اين روزها را به شيرينى فرج حضرت بقيه الله !!! ارواحنا لتراب مقدمه الفداء !!! و رسيدن به خودت جبران فرما.فـرزنـدان انـقـلابى ام ! اى كسانى كه لحظه اى حاضر نيستيد كه از غرور مقدستان دست برداريد! شما بدانيد كه لحظه لحظه عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما مى گذرد. مى دانـم كـه بـه شما سخت گذرد ولى مگر به پدر پير شما سخت نمى گذرد؟ مى دانم كه شـهـات شيرين تر از عسل در پيش شماست ، مگر براى اين خادمتان اين گونه نيست ؟ ولى تـحـمـل كـنـيـد كـه خـدا بـا صـابران است ، بغض و كينه انقلابى تان را در سينه ها نگه داريـد، بـا غـضـب و خـشـم بـر دشـمنانتان بنگريد و بدانيد كه پيروزى از آن شماست . و تـاءكـيـد مى كنم كه گمان نكنيد كه من در جريان كار جنگ و مسؤ ولان آن نيستم . مسؤ ولين مـورد اعـتماد من مى باشند، آنها را از اين تصميمى كه گرفته اند شماتت نكنيد كه براى آنـان نـيـز چنين پيشنهادى سخت و ناگوار بوده است ، كه انشاءالله خداوند همه ما را موفق به خدمت و رضايت خود فرمايد.من در اين جا به جوانان عزيز كشورمان ، به اين سرمايه ها و ذخيره هاى عظيم الهى و به ايـن گـل هـاى مـعطر و نوشكفته جهان اسلام سفارش مى كنم كه قدر و قيمت لحظات شيرين زنـدگـى خود را بدانيد و خودتان را براى يك مبارزه علمى و عملى بزرگ تا رسيدن به اهـداف عالى انقلاب اسلامى آماده كنيد. و من به همه مسؤ ولين و دست اندركاران سفارش مى كـنـم كه به هر شكل ممكن وسايل ارتقاء اخلاقى و اعتقادى و علمى و هنرى جوانان را فراهم سازيد و آنان را تا مرز رسيدن به بهترين ارزش هـا و نوآورى ها همراهى كنيد و روح استقلال و خودكفايى را در آنان زنده نگه داريد. مبادا اساتيد و معلمينى كه به وسيله معاشرت ها و مسافرت به جهان به اصطلاح متمدن ، جـوانـان مـا را كـه تـازه از اسـارت و اسـتـعمار رهيده اند، تحقير و سرزنش نمايند و خداى ناكرده از پيشرفت و استعداد خارجى ها بت بتراشند و روحيه پيروى و تقليد و گداصفتى را در ضمير جوانان تزريق نمايند، و به جاى اين كه گفته شود كه ديگران كجا رفتند و مـا كـجـا هـسـتـيـم ، بـه هـويـت انـسـانـى خـود تـوجـه كـنـنـد و روح تـوانـايى و راه و رسم اسـتقلال را زنده نگه دارند. ما در شرايط جنگ و محاصره توانسته ايم آن همه هنرآفرينى و اخـتـراعـات و پيشرفت ها داشته باشيم ، انشاءالله در شرايط بهتر زمينه كافى براى رشـد اسـتـعـداد و تـحـقيقات را در همه امور فراهم مى سازيم . مبارزه علمى براى جوانان ، زنـده كـردن روح جـسـتـجـو و كشف واقعيت ها و حقيقت هاست ، و اما مبارزه علمى آنان در بهترين صحنه هاى زندگى و جهاد و شهادت شكل گرفته است.و نكته ديگرى كه از باب نهايت ارادت و علاقه ام به جوانان عرض مى كنم ، اين است كه در مـسـيـر ارزش ها و معنويات از وجود روحانيت و علماء متعهد اسلام استفاده كنيد و هيچ گاه و تـحت هيچ شرايطى خود را بى نياز از هدايت و همكارى آنان ندانيد. روحانيون مبارز و متعهد بـه اسـلام در طـول تـاريـخ و در سـخت ترين شرايط همواره با دلى پر از اميد و قلبى سـرشـار از عـشـق و مـحـبـت بـه تـعـليـم و تـربـيـت و هـدايـت نـسـل ها همت گماشته اند و هميشه پيشتاز و سپر بلاى مردم بوده اند. بر بالاى دار رفته انـد و محروميت ها چشيده اند، زندان ها رفته اند و اسارت ها و تبعيدها ديده اند و بالاتر از همه آماج طعن ها و تهمت ها بوده اند، و در شرايطى كه بسيارى از روشنفكران در مبارزه با طاغوت به ياءس و نااميدى رسيده بودند، روح اميد و حيات را به مردم برگرداندند و از حيثيت و اعتبار واقعى مردم دفاع نموده اند. و هم اكنون نيز در هر سنگرى از خطوط مقدم جبهه گـرفـتـه تـا مـواضع ديگر در كنار مردمند، و در هر حادثه غمبار و مصيبت آفرينى شهداء بزرگوارى را تقديم نموده اند.در هيچ كشور و انقلابى جز انقلاب بعثت و رسالت و زندگى ائمه هدى عليهم السلام و انـقـلاب اسـلامى ايران سراغ نداريم كه رهبران انقلاب آن قدر آماج حملات و كينه ها گـردنـد، و ايـن بـه خـاطر صداقت و امانتدارى اى است كه در وجود علماء متعهد اسلام متبلور اسـت . مـسـؤ وليـت پـذيـرى در كـشورى كه با محاصره ها و مشكلات اقتصادى و سياسى و نظامى مواجه است كار مشكلى است . البته روحانيون متعهد كشور ما بايد خودشان را براى فـداكـارى هـاى بـيـشتر آماده كنند و در مواقع لزوم و ضرورت از آبرو و اعتبار خود براى حـفـظ آبـروى اسـلام و خـدمت به محرومان و پابرهنگان استفاده كنند، و جاى بسى سپاس و امتنان است كه ملت رشيد و دلاور ايران قدر خادمان واقعى خود را مى شناسند و فلسفه عشق و ارادت خـود را به اين نهاد مقدس در يك كلمه خلاصه مى كند علما و روحانيون متعهد اسلام هـرگـز بـه آرمـان و اصـالت و عـقـيده و هدف اسلامى ملت خيانت نكرده و نمى كنند، البته تـذكر اين نكته لازم است كه در تمام نوشته ها و صحبت ها هر وقت نام روحانيت را به ميان آورده ام و از آنان قدردانى نموده ام ، مقصودم علماء پاك و متعهد و مبارز است ، كه در هـر قـشـرى نـاپـاك و غـيـر مـتـعـهد وجود دارد و روحانيون وابسته ضررشان از هر فرد نـاپـاك ديـگـر بـيـشـتـر اسـت ، و هـمـيـشـه ايـن دسته از روحانيون مورد لعن و نفرين خدا و رسـول و مـردم بـوده انـد و ضربات اصلى را به اين انقلاب ، روحانيون وابسته و مقدس ماب و دين فروش زده اند و مى زنند و روحانيون متعهد ما همواره از اين بى فرهنگ ها متنفر و گريزان بوده اند.مـن بـه صـراحـت مـى گـويـم مـلى گـراهـا اگر بودند به راحتى در مشكلات و سختى ها و تـنـگـنـاهـا دست ذلت و سازش به طرف دشمنان دراز مى كردند. و براى اين كه خود را از فشارهاى روزمره سياسى برهانند، همه كاسه هاى صبر و مقاومت را يكجا مى شكستند و به هـمـه ميثاق ها و تعهدات ملى و ميهنى ادعايى خود پشت پا مى زدند. كسى تصور نكند كه ما راه سـازش بـا جـهـانـخـواران را نمى دانيم ولى هيهات كه خادمان اسلام به ملت خود خيانت كـنـنـد! البـتـه مـا مـطـمـئنـيـم كـه در هـمـيـن شـرايـط نـيـز آنـهـا كـه بـا روحـانـيـت اصيل كينه ديرينه دارند و عقده ها و حسادت هاى خود را نمى توانند پنهان سازند، آنان را بـه بـاد نـاسزا گيرند. ولى در هر حال آن چيزى كه در سرنوشت روحانيت واقعى نيست ، سازش و تسليم شدن در برابر كفر و شرك است كه اگر بندبند استخوان هايمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالاى دار برند، اگر زنده زنده در شعله هاى آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستى مان را در جلوى ديدگانمان به اسارت و غارت برند، هرگز امان نامه كفر و شرك را امضا نمى كنيم.عـلمـا و روحـانيون انشاءالله به همه ابعاد و جوانب مسؤ وليت خود آشنا هستند ولى از باب تـذكـر و تـاءكيد عرض مى كنم امروز كه بسيارى از جوانان و انديشمندان در فضاى آزاد كـشـور اسـلامـى مـان احـسـاس مـى كـنـند كه مى توانند انديشه هاى خود را در موضوعات و مـسائل مختلف اسلامى بيان دارند، با روى گشاده و آغوش باز حرف هاى آنان را بشنوند، و اگـر بـيـراهـه مى روند با بيانى آكنده از محبت و دوستى راه راست اسلامى را نشان آنها دهـيـد. و بـايد به اين نكته توجه كنيد كه نمى شود عواطف و احساسات معنوى و عرفانى آنان را ناديده گرفت و فورا انگ التقاط و انحراف بر نوشته هاشان زد و همه را يكباره بـه وادى تـرديـد و شـك انـداخـت . ايـنـهـا كـه امـروز ايـن گـونـه مـسـائل را عـنـوان مـى كـنـنـد، مـسـلمـا دلشان براى اسلام و هدايت مسلمانان مى طپد و الا داعى ندارند كه خود را با طرح اين مسائل به دردسر بيندازند. اينها معتقدند كه مواضع اسلام در مـوارد گـونـاگـون همان گونه اى است كه خود فكر مى كنند، به جاى پرخاش و كنار زدن آنـهـا بـا پـدرى و الفـت بـا آنـان بـرخـورد كـنـيـد. اگـر قـبـول هـم نـكـردنـد مـاءيـوس نـشـويـد، در غـيـر ايـن صـورت خـداى نـاكـرده بـه دام ليبرال ها و ملى گراها و يا چپ و منافقين مى افتند و گناه اين كمتر از التقاط نيست . وقتى مـا مـى تـوانـيـم بـه آيـنـده كـشـور و آيـنـده سـازان امـيـدوار شـويـم كـه بـه آنـان در مسائل گوناگون بها دهيم و از اشتباهات و خطاهاى كوچك آنان بگذريم و به همه شيوه ها و اصـولى كـه مـنـتـهـى به تعليم و تربيت صحيح آنان مى شود، احاطه داشته باشيم . فرهنگ دانشگاه ها و مراكز غيرحوزه اى به صورتى است كه با تجربه و لمس ‍ واقعيت ها بـيـشـتر عادت كرده است تا فرهنگ نظرى و فلسفى ، بايد با تلفيق اين دو فرهنگ و كم كردن فاصله ها، حوزه و دانشگاه در هم ذوب شوند تا ميدان براى گسترش و بسط معارف اسلام وسيع تر گردد.نـكـتـه ديـگر اين كه من اكثر موفقيت هاى روحانيت و نفوذ آنان را در جوامع اسلامى در ارزش عـمـلى و زهـد آنان مى دانم و امروز هم اين ارزش نه تنها نبايد به فراموشى سپرده شود كـه بـايـد بـيـشتر از گذشته به آن پرداخت . هيچ چيزى به زشتى دنياگرايى روحانيت نـيـسـت ، و هـيـچ وسـيله اى هم نمى تواند بدتر از دنياگرايى ، روحانيت را آلوده كند، چه بـسـا دوسـتـان نـادان يا دشمنان دانا بخواهند با دلسوزى هاى بى مورد مسير زهدگرايى آنان را منحرف سازند و گروهى نيز مغرضانه يا ناآگاهانه روحانيت را به طرفدارى از سـرمـايـه دارى و سـرمايه داران متهم نمايند. در اين شرايط حساس و سرنوشت سازى كه روحـانيت در مصدر امور كشور است و خطر سوء استفاده ديگران از منزلت روحانيون متصور اسـت ، بـايـد به شدت مواظب حركات خود بود، چه بسا افرادى از سازمان ها و انجمن ها و تشكيلات سياسى و غير آنها با ظاهرى صددرصد اسلامى بخواهند به حيثيت و اعتبار آنان لطمه وارد سازند و حتى علاوه بر تاءمين منافع خود روحانيت را رو در روى يكديگر قرار دهـنـد. البـتـه آن چـيـزى كـه روحـانـيـون هـرگـز نـبـايـد از آن عدول كنند و نبايد با تبليغات ديگران از ميدان به در روند، حمايت از محرومين و پابرهنه هـاسـت ، چـرا كـه هـر كـسـى از آن عـدول كـنـد از عـدالت اجـتـمـاعـى اسـلام عدول كرده است . ما بايد تحت هر شرايطى خود را عهده دار اين مسؤ وليت بزرگ بدانيم و در تحقق آن اگر كوتاهى بنماييم ، خيانت به اسلام و مسلمين كرده ايم.در خـاتـمـه از پـيـشـگـاه مـقدس پروردگار كه الطاف بيكران خود را بر اين ملت ارزانى داشـتـه اسـت تـشـكـر و قـدردانـى مـى كـنم و از محضر مقدس بقيه الله ارواحنا فداه عاجزانه مى خواهيم كه ما را در مسير و هدفمان مدد و رهبرى فرمايد.خداوند متعال به خانواده هاى شهدا صبر و اجر و به مجروحين و معلولين شفا عنايت فرمايد و اسـرا و مـفـقـودين را به وطن خويش ‍ بازگرداند، خداوندا! از تو مى خواهيم آنچه مصلحت اسلام و مسلمين است را براى ما مقدر فرمايى . انك قريب مجيب .


والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 67/4/30

X