معرفی وبلاگ
بسم الله الرحمن الرحیم گفتند که عاشق آرام نه ای در خواب و خیال خم ابروی که ای؟ گفتند بگو،بقصد قربت گفتم سیدعلی حسینی خامنه ای(سلام الله علیه)
دسته
فیدها
جبهه وبلاگی عمارقدس
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 158813
تعداد نوشته ها : 55
تعداد نظرات : 3
Rss
طراح قالب
GraphistThem241

بسم الله الرحمن الرحيم

پانوشتهاى بخش اوّل :

1 -Rothscild  

2 – Fuggers،خاندان فوگر از سرمايه‏داران وبازرگانان معروف مسيحى‏اند كه از اعقاب يوهانس فوگر نساج،(1409-1348)بودند.ظاهرا نويسنده اشاره‏اى دارد به اينكه‏ اگر فوگرها در عالم مسيحيت شهرت تاريخى و قدرت و نفوذ كم نظيرى داشتند،روچيلدها هم در قرن نوزدهم به چنين منزلتى رسيده بودند.

3 – Judengasse

4 - Judenstadtigkeit

5 - Zum Grunen Schild

6 - Moses Rothschild

7 - Esther

8 – Worms شهرى در آلمان غربى،در كنار رودخانه راين كه محل برگزارى جلسات‏ عمومى دولتهاى امپراتورى   مقدس رم (هر سال دو بار) بود.در همين جلسات بود كه لوتر (بنيانگذار مذهب پروتستان) به عنوان سنت شكن و   بدعت گذار اعلام شد.

9 - ''Sechzig Epitaphien zu Worms``Lewysohn

10 - Bamberg ،شهرى در ايالت باواريا در شرق آلمان غربى.

11 . Mayer Amschel Rothschild

12 - Furth ، شهرى در ايالت باواريا در جنوب شرقى آلمان غربى.

13 –Oppenheim

14 - Hanover

15 - Guttele Schnapper

16 - William Ix, Landgrave of Hesse-Cassel

17 - Thaler يا Taler،سكه نقره متداول در كشورهاى آلمانى در فاصله قرنهاى‏ پانزدهم تا نوزدهم.

18 - Sir Thamas Buxton ، سر توماس فوول بوكستن، (1845-1786)   بشردوست و سرمايه‏دار و عضو مجلس شوراى انگلستان.او ثروت خود را از آبجوسازى‏ اندوخت و مدافع الغاى   بردگى در قلمروهاى بريتانيا بود.

19 - New Court.St.Swithin

20 - Moses Montefiore

21 - يهوديان سفاردى از اعقاب يهوديان اسپانيا و پرتقال هستند در حالى كه‏ اشكنازيها مربوط به ناحيه اروپايى   شرقيند.

22 - Yena ، شهرى در جنوب آلمان شرقى كه ناپلئون در سال 1806 در آنجا بر سپاه‏ پروس پيروز شد.

23 - كارل تئودور آنتون ماريا دالبرگ ، (1817-1744) ،از تبار خاندان قديمى‏ اشرافى دالبرگ،تحت الحمايه امپراتورى   مقدس رم،آخرين سراسقف صاحب رأى در مجلس مينتس (بندرى در نزديكى فرانكفورت) كه براى جلوگيرى از   تجزيه آلمان با ناپلئون متحد شد؛با تجزيه امپراتورى،او دوك اعظم فرانكفورت و قلمروهاى ضميمه‏ شد،اما با سقوط   ناپلئون از تمام منصبهايش خلع شد و فقط به عنوان سراسقف رگنسبورك‏ (شهرى بر كرانه دانوب در آلمان غربى)   باقى ماند.او حامى ادبيات و دوست گوته، شيلر و ويلند بود.

24 - از شهرهاى آلمان غربى،در 17 مايلى جنوب فرانكفورت و مركز سابق ايالت‏ هس.

25 -1852-1769؛سردار و سياستمدار انگليسى كه از 1813-1809 فرماندهى‏ نبرد معروف به جنگ شبه جزيره را   بر عهده داشت و فرانسويان را از اسپانيا بيرون راند.  ناپلئون را در نبرد واترلو (1815) شكست داد.عضو مجلس،نخست وزير و فرمانده كل و مادام العمر سپاه بود.

26 - پيش فروشى عملى است كه پيش فروش كننده به تصور كاهش قيمت،سهام را مى‏فروشد؛به اين اميد كه   دوباره با قيمت كمتر آنها را خريدارى كند.براى اطلاعات‏ بيشتر به فرهنگ علوم اقتصادى،تأليف دكتر منوچهر فرهنگ   (انتشارات نيل) مراجعه شود.

27 -Sir Francis Baring

28 - Abraham Goldsmid

29 - Rowerth

30 - Ostend

31 - اوراق قرضه بى مدّت«يعنى«سهام قرضه‏اى كه تاريخ سر رسيد نداشته باشد و صادر كننده آن بتواند هر موقع   سهام مزبور را پس بخرد...» (از ص 227 همان مأخذ) .اين‏ حكايت هم اكنون نيز با پول نفت و مواد خام بعضى از   كشورها به نوعى ديگر تكرار مى‏شود و اگر چه نفت و...مى‏رود اما وجهى نمى‏آيد.به هر حال بانى كار اين حضرت‏   آقا بود.

32 - English man Herries ، اين شخص شناخته نشد،اما در تحت نام خانوادگى‏ هريز شخصى به نام بارون   چهارم،جان ماكسول هريز،1583-1512،وجود داشته است‏ كه اگر چه مدتى به دلايل سياسى از جنبش پروتستان   حمايت كرده بود،ليكن به پيروى‏ از سياست توبره و آخور حامى مارى استوارت،ملكه كاتوليك اسكاتها شد.در هر   صورت‏ محتمل است كه شخص مورد نظر از اعقاب او بوده باشد.

33 – Hope

34 - Ouvrard

35 - Gulden ، سكه نقره‏اى اتريش.

36 -Ehrenberg  ، دكتر ويكتور لئو پولد اهرنبرگ،متولد 22 نوامبر 1891،مورّخ قديمى، استاد دانشگاه پراگ؛در 1939   به بريتانيا مهاجرت كرد و به تابعيت آن كشور درآمد.او در 1973 درگذشت.

37 - Speculation ، «سوداگرى؛سفته بازى؛احتكار.خريدن يك مال در يك زمان و   فروختن آن در زمانى ديگر به منظور سودجويى از تغييرات قيمتى كه در اين فاصله زمانى‏   رخ مى‏دهد...»به نقل از ص 1192 فرهنگ علوم اقتصادى.

38 – Ducat T ، سكه‏هاى مختلف طلا كه سابقا در كشورهاى اروپايى رايج بود.

39 - Hohenzollern Hechingen

40 - سرزمينهاى مركزى ايتاليا كه تا سال 1870 در حاكميت پاپ بود و«دولتهاى‏ كليسا»نيز ناميده مى‏شود.

41 - با نرخ تبديل هر پوند برابر پنج دلار.

42 - Lord Bexley ، لرد بخش پيرامون لندن.

43 - سرزمين خود مختار ايتاليا و دومين جزيره بزرگ مديترانه.

44 – Pereires

45 - Louis Philippe،پادشاه مستبد فرانسه(1773-1850)كه مخالفت او با آزاديخواهان منجر به انقلاب فوريه 1848 در فرانسه شد.او به انگلستان رفت و بعد از دو سال درگذشت.در اين سال در وين هم انقلاب شد و بطوريكه در بخش دوم خواهيم‏ ديد منجر به بركنارى مترنيخ گرديد و گفته ميشد كه مترنيخ با كمك روچيلدها گريخته‏ است.جالب اينكه اين مستبّدان بر اثر انقلابها مى‏گريزند،امّا روچيلدها همچنان مى‏مانند!

46  - درباره رابطه بالزاك با خاندان روچيلد،به بخش سوّم مراجعه شود.

47 - Baron Nucingen

48 - Almaden

49 - Rio Tinto ، معادن مس واقع در نروا (Nerva) ،استان هوئلا (Huela) منطقه آندلس (Andalusia) در جنوبغربى   اسپانيا (سابقا موسوم به ريوتينتو) كه از روزگار فنيقيان و روميان مورد بهره‏بردارى بوده است.اين معادن كه به   معناى رودخانه‏ رنگين است در 1725 به يك سوئدى به نام ولترز (Wolters) و در 1872 به يك‏ سنديكاى انگليسى   (ظاهرا در اختيار روچيلد) اجاره داده شد و در 1954 به كنترل‏ اسپانيا درآمد.معادن مذكور از با ارزشترين معادن مس   جهان است.

50 - شركت دوبيرز (De Beers) انحصار الماس جهان را در دست دارد.

51 - بايد توجه داشت كه مطلب حاضر قبل از انقلاب اكتبر تهيه شده است.به هر حال‏   آنكه از اين رقابت پيروز بيرون آمد،صاحب شركت نفت استاندارد،يعنى راكفلر بود؛نوبل‏ معروف هم يكى ديگر از   بازندگان چاههاى نفت قفقاز بود.

52 - Lazards,sterns,Speyers,seligmans ، جالب اينكه رقباى روچيلدها هم‏ همه يهوديند و ظاهرا كار وام دادن در   انحصار اين‏ها بوده و هست.

53 - اين اوراق به حمايت از كنفدراسيون يازده ايالت جنوبى امريكا يعنى آلاباما،   آركانزاس،فلوريدا،جورجيا،لوئيزيانا،مى‏سى‏سى‏پى،كاروليناى شمالى،كاروليناى‏ جنوبى،تنسى،تكزاس و   ويرجينيا كه در 1861-1860 از امريكا جدا شده بود،منتشر شد.

54 - Bleichroder ، به نظر مى‏رسد كه اين شخص هم از سرمايه داران يهودى بوده‏ است.

55 -Bontoux  ، از خانواده‏هاى بانكى فرانسه.

56 - Emil Zola 1902-1840 ، رمان نويس و روزنامه نگار يهودى فرانسوى و بارزترين نماينده مكتب   نيچراليسم،معتقد به اصلاحات اجتماعى و مخالف سرسخت‏ كاتوليكها و كليسا و كشيشان.(دايرة المعارف فارسى) .

57 -اخوت مالى و مذهبى.

58 - او كلمه انگليسى«Contract» به معناى «قرارداد» را به صورت ‏«Kondract» نوشته بود؛مثل اينكه كسى در زبان   فارسى«قرارداد»را«غرارتاد» بنويسد!

59 - Duveen,C.Davis,Spitzer,Wertheimer

60 - ''Inschriften von Frankfort`` Horovitz

61 - Inschriften Von Frank Fort

62 - Cousins

63 - Freiherr ، لقبى است براى اشراف آلمانى و معادل بارون انگليسى.

64 - Sohne

65 - Behrend

66 - شارل (فرديناند) دولوسپس ،1894-1805 سياستمدار فرانسوى متولد ورساى، عضو آكادمى فرانسه كه   مأموريتهايى در كانال سوئز و كانال پاناما انجام داد.

67 - منطقه كوچكى در شرق پاريس،جلگه‏اى رسى،مشجر و مرطوب.

68 - Seine et Marne

69 - 1880-1809 Jules Favre  وكيل دعاوى و سياستمدار مشهور فرانسه؛متولد ليون.او در 1870 پيشنهاد عزل   امپراتور را داد و عضو دولت دفاع ملى بود.

70 – Troullot

71 - آلفرد دريفوس،1935-1859 افسر يهودى فرانسوى كه متهم به خيانت و دادن‏ اطلاعات نظامى به دشمن شد   و در 1895 زندانى شد.در 1899 مجددا محاكمه و در 1906 تبرئه شد.موضوع دريفوس وسيله‏اى براى يهوديها و فراماسونها و دست‏چپى‏ها بود عليه‏ دست‏راستى‏ها.از نتايج مستقيم   قضيّه دريفوس بى اعتبار شدن سلطنت طلبان و طرافداران‏ كليسا بود و تسريع جدا شدن دين و سياست از   يكديگر در فرانسه.از اين قضيّه،اميل زولا و هرتصل و ديگر صهيونيستها،استفاده‏هاى تبليغاتى فراوان كردند.

72 - Ober Dobling

73 - در قوانين ارث يهود عموما براى دختر و زن چندان حقّى قائل نيستند.رجوع شود به‏ گنجينه تلمود:راب   كهن؛ترجمه امير فريدون گرگانى؛1350؛صفحه 347 تا 350

74 – Notice Sur l'Origine du Prix Uniforme de la Lettres et sur la.Creation des Timbres de Post   angleterre

75 - Historie de la Post aux Lettres

76 - Bishopsgate

77 - Batter sea ، از بخشهاى پيشين لندن كه اينك جزء وندزورث است.

78 – Myriam

79 - Comite de Bienfaisance

80 - Home Israelite Francais

81 - ناصرالدين شاه قاجار.ديگر از افتخارات ناصرالدين شاه اين بود كه در ترويج كلمه‏ «پدر سوخته»همت شايانى   به خرج داد و اگر از كسى خوشش مى‏آمد،«مى‏فرمود»: «پدر سوخته»،اگر هم بدش مى‏آمد باز   هم«مى‏فرمود»:«پدر سوخته».بارى او با «پدر سوختگى»و«پدر سوخته‏ها»به اصطلاح رابطه‏اى«تنگاتنگ»داشت.

82 Chateau chenonceaux - ، خانه‏اى عظيم در عهد رنسانس كه فرانسواى اول‏ براى ديان پواتيه،دختر كنت سنت   والى،دوشس والنتينو ساخت.

83 - Stepney ، از بخشهاى پيشين لندن كه اينك قسمتى از تاورهملتز است.

84 - Cecilie Anspach

85 - اگر چه نويسنده براى بارون گوستاو روچيلد پنج فرزند ذكر مى‏كند،ليكن از فرزند پنجم سخنى نمى‏گويد؛اما با   مراجعه به شجره‏نامه خاندان روچيلد معلوم مى‏شود كه نام‏ فرزند ديگر او آندره و متولد 21 اكتبر 1874 بوده است.

86 - Berek-sur-Mer

87 - Boulogne-sur-Seine

88 - در جدولى كه قبلا ذكر شد،اين وامها ديده نمى‏شود.

89 - Adelheid Herz

90 - نام شهرى در انگلستان و نام مسابقه اسبدوانى بين اسبهاى سه ساله.به نقل از ص‏ 1347 فرهنگ كامل   انگليسى-فارسى-عباس آريانپور،اميركبير،تهران.

91 -«كريمه يا قريم...شبه جزيره‏ايست در جنوب اتحاد شوروى واقع در ساحل بحر اسود...بسبب جنگهاى كريمه   شهرت يافته است...   جنگهاى كريمه...بين روسيه (از يكسو) و تركان عثمانى،فرانسه و انگلستان و پيه‏مون در گرفت؛از سال 1854 تا   1896 م طول كشيد.».«...در ابتداى قرن 19 فرانسويها و انگليسيها براى دفاع از منافع خود در خاور نزديك بدفاع   پرداختند و به بهانه‏ دفاع امپراطورى عثمانى انگليسيها در اين منطقه وارد شدند بطوريكه مسئله مشرق منجر   بآزادى يونان گرديد (1825) و در دنباله آن انقلاب محمدعلى پاشا (1840 م) و جنگ‏ كريمه...و جنگ روس و ترك   (1878-1877) روى داد.بالاخره...در معاهده‏ تجارت در سال 1913 عثمانى مناطق زيادى را از دست داد و در معاهده   لوزان در 1923 تركيه منحصر به شبه جزيره آناطولى گرديد كه شامل شبه جزيره آسياى صغير و ارمنستان‏ و   قسمتى از ترامس در اروپا ميباشد...»به نقل از مدخلهاى«قريم»و«مشرق‏ (مسئله) »،ج 6،فرهنگ فارسى،دكتر   محمد معين.RO-CHA 06

92 - براى اطلاعات بيشتر در مورد قضيه خريد سهام كانال سوئز به كتاب«روزى كه‏ دلار مى‏ميرد»،از انتشارات   مؤسسه خدمات فرهنگى رسا،تهران،مراجعه شود.

93 - Lord John Russel- 1878-1792 از سياستمداران معروف انگليس و پدر بزرگ برتراندراسل است.

94 - Chiltren Hundreds - مقامى صرفا تشريفاتى براى اعضاى مجلس عوام‏ انگلستان كه وقتى از مجلس   كناره‏گيرى مى‏كنند به آنان اعطا مى‏شود.

95 - ظاهرا قانون اداى سوگند به خاطر بارون ليونل اصلاح شده بود.

96 - شايد بهتر باشد كه گفته شود ديسرائيلى با او روابط صميمانه‏اى داشت!پدر ديسرائيلى (آيزاك-اسحاق)   يهودى بود،اما ديسرائيلى در 13 سالگى تعميد يافت و ظاهرا مسيحى شد.امّا يكبار كه با نمايندگان مجلس به   مشاجره پرداخت به اجداد يهودى‏ خود تفاخر مى‏كرد.«كانينگزبى» (Coningsby) شرح افكار گروه«انگلستان جوان»   است كه ديسرائيلى مؤسس آن بود و صيدونيا (Sidonia) نيز از شخصيتهاى كتاب‏ مذكور است.ديسرائيلى رهبر   محافظه كاران در پارلمان شد.در هنگام دولت دوم‏ محافظه كاران بود كه بالاخره عضويت يهوديان در پارلمان قانونى   شناخته شد و هند از شركت هند شرقى بريتانيا به شاه انگلستان انتقال يافت.با استفاده از دايرةالمعارف‏   فارسى ج 1،به سر پرستى غلامحسين مصاحب.

97 - Tring Park  ، پاركى در شهر ترينگ،هرتفوردشير انگلستان.

98 - Laysan ، جزيره‏اى در غرب هاوائى.

99 - Hythe ، منطقه‏اى باستانى در استان كنت انگلستان بر ساحل درياى مانش.

100 – Crafton

101 - «سكه زر كه بهاى اسمى آن برابر يك ليره بود و از سال 1717 ببعد بهاى آن‏ 21 شيلينگ معين شد».فرهنگ   حييم.

102 - بارون ساموئل مونتاگو، 1911-1832 ، يهودى سرمايه‏دار و بشردوست (!) انگليسى؛نام ساموئل و سپس   مونتاگو با اجازه دربار بر اين خاندان نهاده شد.حامى‏ سرسخت امور مذهبى،اجتماعى و خيريه يهوديان بود امّا   معلوم نيست كه چرا با اين طرح‏ به اصطلاح«خيريه»مخالفت كرد.

103 - تئودور هرتسل،متولد 2 مه 1860 در بوداپست؛متوفى 3 ژوئيه 1904 در ادلاخ‏   اتريش؛درس خوانده دانشگاه وين و بانى صهيونيسم.هرتسل خواهان آن بود كه پيشنهاد   انگلستان را مبنى بر تشكيل كشور اسرائيل در اوگاندا واقع در شرق افريقا بپذيرد،اما اين‏ طرح با مخالفت شديد   اعضاى كنگره صهيونيستها در 1903 مواجه شد.

104 Dalmatia ، ناحيه‏اى در يوگسلاوى.

105 Brun

106 - Oderberg

107 - Hultsehin

108 - Schillersdorf

109 - Alzey Hessec

110 -Der Synagogale Cultus in Historisch-Kritischer Entwicklung'Popular Dargestellt'

111 - Wur/burg ، از شهرهاى آلمان غربى در شمالغربى باواريا.

112 – Friedberg

113 - Bayreuth - شهرى در ايالت باواريا،چهل مايلى شمالشرقى نورنبرگ،در آلمان غربى.اين شهر به خاطر   برگزارى جشنواره سالانه واگنر شهرت دارد.

بخش دوّم‏  اين مطلب ترجمه‏اى است از صفحات 348-334 دايرةالمعارف يهود، چاپ 1971 در اسرائيل با مشخصات زير:

Encyclopaedia Judaica,Vol.14,1971 Keter Publishing House Ltd.Israel

توجه:هرجاكه درپانوشتهااز«دايرة المعارف يهود»نام برده ميشودمنظورهمين‏ مأخذ فوق است.

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

روچيلد ها

ترجمه‏ : رضا سندگل ، منيژه اسلامبولچى

با نقد و نظرى از : شمس الدين رحمانى

تهيه و تايپ متن : عمارقدس

نام«روچيلد»در زبانهاى اروپايى به انواع و اقسام‏ روتشيلد،روچايلد،روتچيلد،...بكار رفته است كه براى ما در زبان فارسى انتخاب يكى از ميان بقيّه و برترى آن بر ديگران‏ مشكل است و بلكه توجيه درستى هم ندارد.باين دليل ما   همان‏ نام مرسوم در زبان و مطبوعات فارسى را برگزيده‏ ايم:روچيلد.

مقدّمه

خانواده روچيلد،يكى از موارد خاصّ و نادرى است كه در آن،هم مى‏توان بانكدارى بين المللى را مشاهده كرد،هم   پيوند شگفت آور اقتصاد و سياست را؛هم تجارت برده و استعمار را و هم موزه‏دارى و گردآورى آثار عتيقه و هنرى را؛و هم يك نمونه‏ كامل سرمايه‏دارى صهيونيستى را و هم بسيارى چيزهاى ديگر.اين خانواده در چشم اسرائيليها،همچون ناجى جلوه‏ كرده‏اند و در نگاه بسيارى از غير يهوديان به سان زالوهايى‏ كثيف؛و اين نوع قضاوتها،كار تحقيق و بررسى درباره اين‏ خانواده-و امثال آنها را دشوار مى‏كند.در مجموعه حاضر،سعى شده است كه نظرات مختلف در- باره روچيلدها گردآورى شده و قضاوت نهايى به عهده خواننده‏ واگذار شود.با اين ديد،ابتدا شرح احوال خانواده روچيلد در دايرة المعارف يهود،كه در سالهاى 1901 تا 1904در امريكا چاپ شده،عينا ترجمه شده است.قابل توجّه است كه در آن‏ سالها،نه از اسرائيل اثرى هست و نه حتّى از جنگ جهانى اوّل‏ 1914-1918) هيچ نشانه‏اى بروز كرده است. بخش دوم،ترجمه مطلبى است ديل عنوان«روچيلد»از  دايرة المعارف يهود كه در سال 1974 چاپ و منتشر شده يعنى‏ مقاله‏اى كه 70 سال پس از مقاله اوّل نوشته شده است و در روزگارى كه اسرائيل به عنوان يكى از دولتهاى خاور ميانه و عضو سازمان ملل در جهان حضور دارد و از آخرين جنگ آن با اعراب تنها يك سال گذشته است.بخش سوم از ويژگى خاصّى برخودار است.يعنى در حالى كه دو بخش اوّل مأخوذ از دايرة المعارفهاست و درباره كلّ خانواده روچيلد و به زبان انگليسى است،اين يكى بيشتر درباره شاخه فرانسوى اين خانواده است و به مناسبت يكصد و پنجاهمين سالگرد تشكيل و استقرار آن در پاريس،و به عنوان‏ يك مطلب خصوصى و خانوادگى به تعداد معدودى منتشر و براى افراد خاصّى فرستاده شده است. در بخش پايانى اين مجموعه كوشش شده تا اوّلا سه قسمت‏ نخست را تكميل كرده و با استفاده از مآخذ و منابع   ديگر، گفتنى‏هاى ناگفته،گفته شود و ثانيا مطالب آن مقالات-كه‏ همگى از جانب يهوديها و به طرفدارى از   روچيلدها نوشته‏ شده-مورد نقد و بررسى و توضيح قرار گيرد.  اگر اين مجموعه بتواند اندكى از نقش بسيار وسيع و گسترده افرادى را كه در زندگى و تاريخ بشر آثارى وسيع   ايجاد كرده‏اند،نشان دهد و موجب توجّه بيشتر و انديشه دقيقترى‏ گردد،تعهّد خود را اجرا كرده است.  بخش اوّل‏  آنچه در صفحات بعد مى‏آيد ترجمه‏اى است از صفحات‏ 504-490 جلد دهم دايرة المعارف يهود با مشخصّات زير:

Funk;New York and London;The Jewish Encyclopedia.and Wagnalls Co.Copyright,1905;Printed in U.S.A

بخش اول : روچيلد

خاندان مشهور سرمايه‏دار و متخصص امور مالى-فوگرهاى 2 قرن‏ نوزدهم-كه نامشان مأخذ از علامت سپر قرمزى   است كه بر خانه‏ شماره 148 در محله كليميان 3 شهر فرانكفورت نصب شده بود.در «فهرست اسامى شهروندان   كليمى» 4 سال 1619 از اين خانه نام برده‏ مى‏شود اما در آن هنگام خانه مذكور شماره 69 را بر خود داشت.   تحقيقات كافى نشان مى‏دهد كه اين خانه در ابتدا علامت سپر سبز («به سوى سپر سبز») 5 را بر خود   داشت.در 1886 اين علامت مرمت‏ شد و اگر چه اينك در محل اوليه خود نيست اما هنوز به عنوان نوعى‏ نشانه و   يادگار خانوادگى در تملك خاندان روچيلد است.  قديمى‏ترين اطلاع موجود از اين خاندان،به استناد دفتر اموات‏ فرانكفورت،مربوط به موشه‏[موسى‏]روچيلد 6 (متولد   1550) است كه‏ دخترش استر 7 در 1608 در گذشت.گفته مى‏شود كه اعضاى همين‏ خانواده در قرن هفدهم در   ورمز 8 خاخام بودند (لوى سوهن 9 ،«شصت‏ كتيبه از گورهاى ورمز») يكى از آنان،مندل روچيلد،چندين سال در   پراگ واعظ بود و سپس خاخام بمبرگ 10 شد و سرانجام براى چهارده‏  سال خاخام ورمز بود.   اوّلين روچيلد متشخّص امشل موشه روچيلد،بازرگان و صرافى‏   خرده پا،در فرانكفورت بود؛اما بنيانگذار اين خاندان پسر او ميرامشل‏ روچيلد 11 بود كه در حدود سال 1743 در   همان شهر متولد شد.   مير،وقتى كه پسر بچه‏اى بيش نبود معمولا به منظور استفاده در فعاليت بانكى پدرش براى تبديل پول فرستاده   مى‏شد،و در نتيجه هم‏ از نظر عملى و هم از جهت علمى علاقه‏اش به سكه‏ها زياد شد.او ابتدا قرار بود كه   خاخام شود و بدين منظور در فورث 12 به مطالعه‏ پرداخت.اما،به زودى كارش را عوض كرد و شغلى در مركز بانكى‏   اوپنهايم 13 در هانور 14 به دست آورد.او در حدود 1760 فعاليت‏ تجارى شخصى خود را در شهر زادگاهش در جايگاه   تجارى پدر خود   كه اينك مرده بود،آغاز كرد.در 29 اوت 1770 با گوتل اشنيپر 15 ازدواج كرد.گوتل آن قدر زنده ماند كه پسرانش را بر   قلّه سرمايه دارى‏ اروپا ببيند.مير يك كارگزار و بانكدار كل شد و در امور هنرى و اشياء كمياب هم تجارت مى‏كرد.او   در زمينه اخير كارگزار ويليام‏ نهم،كنت هس-كسل 16 ،شد كه به هنگام مرگ پدرش در 1785 بزرگترين ثروت   خصوصى اروپا را به ارث برده بود.اين ثروت اصولا از طريق اجاره دادن نيروهاى نظامى به دولت بريتانيا براى سركوب‏   انقلاب ايالات متحده حاصل شده بود.   ميرامشل روچيلد با وليعهد مذكور در 1775 آشنا شده بود،اما به‏ نظر مى‏رسد كه تا پايان دهه بعدى چندان   معامله‏اى با او انجام نداده‏ بود.در 1789 و 1794 مقدارى طلاى انگليسى به ارزش 150/000 پوند را براى وليعهد   تسعير كرد،اما نه به تنهايى،بلكه با همكارى‏ دست كم شش دلال شمش طلاى فرانكفورت.تنها در اواخر 1798 بود   كه اعتبارش در نزد شاهزاده مذكور به قدر كافى بالا رفته و مى‏توانست به تنهايى كار دلالى هر مقدار طلا را بر   عهده گيرد.از 1800 تا 1806،كنت،1/750/000 تالر 17 را در نزد روچيلد،عمدة با نرخ چهار درصد،سرمايه گذارى كرده   بود كه مبلغى از آن به‏ صورت وامهاى شهرى فرانكفورت و مبلغى به صورت وامهاى دانماركى‏ بود.او در 1801   كارگزار دربار كنت شد.  در اين اثنا،پسر سومش،ناتان مير روچيلد (متولد 16 سپتامبر 1777 در فرانكفورت) تحت اوضاع نسبة استثنائى به   عنوان وابسته‏ تجارتخانه سر توماس بوكستن 18 در انگلستان مستقر شده بود.تجارتخانه‏ مذكور معامله   منسوجات منچستر را انجام مى‏داد و تا حدودى از طريق‏   يك نماينده تجارى سيّار عمل مى‏كرد.ناتان با استفاده از فرصت با يك اعتبار 20000 پوندى در منچستر مقيم شد   (1798) كه در آمد او از اين اعتبار در طى هفت سال بعد كمتر از 40000 پوند نبود.او رنگ و مواد خام را خود   مى‏خريد و سفارش بافت منسوجات را شخصا مى‏داد و با فروش آنها در خارج،از اين طريق سودش را سه برابر   مى‏كرد.در 12 ژوئن 1804 تبعه بريتانيا شد و در 1805 به لندن رفت، ابتدا در محله سنت هلن و سپس در كوچه   نيوكورت سنت سويثين 19 مستقر شد،كه هنوز هم دفتر شركت همانجاست.كمى پس از آن با خواهر زن موشه   مونت فيور 20 ازدواج كرد و بدين طريق با سران جامعه‏ سفاردى 21 متحد شد كه اين جامعه با كمك ارتباط خود با   آمستردام، از آن پس حكومت دنياى مالى لندن را به دست گرفت.به دليل‏ استيلاى ناپلئون بر هلند در   1803،رهبران اتحاديه ضد ناپلئون، فرانكفورت را به عنوان مركز مالى برگزيدند تا بر راههاى اصلى جنگ‏ مسلط   باشند؛بعد از نبرد ينا 22 در 1806،كنت هس-كسل به‏ دانمارك گريخت كه بيشتر ثروت خود را از طريق كارگزارى‏   ميرامشل روچيلد قبلا در آنجا سپرده گذاشته بود.ارزش مسكوك و آثار هنرى او كه در اختيار ميرامشل روچيلد قرار   داشت 600000 پوند بود.در قصه‏ها آمده است كه اين اشياء كه در بشكه‏هاى شراب‏ پنهان شده بود از دسترس   سربازان ناپلئون كه به فرانكفورت وارد شدند،مصون ماند و در 1814 كه شاهزاده مذكور به قلمرو خود بازگشت آنها   را در همان بشكه‏ها يافت (به خاطرات ماربو؛1891؛ صفحات 310 و 311 مراجعه شود) .   اما واقعيت‏[اين قضيه‏]كمتر رمانتيك و بيشتر تجارت مآبانه‏   است.از آنجا كه روچيلد در معرض خطر بود،چنان مناسبات‏ مطلوبى با شاهزاده دالبرگ 23 ،منتخب ناپلئون،داشت   كه در 1810 به عنوان عضو انجمن نظارت بر انتخابات دارمشتات 24 برگزيده شده‏ بود.پول شاهزاده‏[ويليام   نهم‏]براى ناتان به لندن فرستاده شده بود كه‏ در 1808 براى خريد طلاى كمپانى هند شرقى به ارزش 800000   پوند مورد استفاده واقع شد؛با آگاهى از اينكه طلاى مذكور در نبرد شبه جزيره‏اى ولينگتن 25 مورد نياز خواهد   بود.روچيلد از اين معامله‏   دست كم چهار منفعت برد: (1) از فروش سند ولينگتن، (2) از فروش طلا به ولينگتن؛ (3) از خريد دوباره طلا و (4)   از عرضه طلا به پرتقال.اين آغاز ثروتهاى عظيم خاندان‏[روچيلد]بود.مبادلات اوليه را مى‏توان به سه‏ مرحله تقسيم   كرد كه در هر يك از آنها ناتان الهامبخش بود،يعنى: (1) از 1808 تا 1815 انتقال شمش‏[طلا]از انگلستان به اروپا   براى استفاده ارتشهاى بريتانيا و كمك به متفقين؛ (2) از 1816 تا 1818 عمليات«پيش فروش» 26 در بازار سهام‏   براى وامهاى مورد نياز به منظور بازسازى اروپا بعد از سقوط ناپلئون؛و (3) از 1818 تا 1848 تعهد عمليات وامها و باز   پرداخت آنها كه از آن پس در صدر معاملات تجارى اين خاندان قرار گرفت.   مرحله اول-راجع به مرحله اول بايد گفت كه با مرگ سر فرانسيس برينگ 27 و آبراهام گلدسميد 28 ،ناتان مير   روچيلد در بازار شمش‏[طلاى‏]لندن بدون هيچ رقيب سرسختى يكه تاز شد و بر طبق‏ محاسبات به عمل   آمده،انگلستان از طريق او در طى سه سال 1813 تا 1815 دست كم 15,000,000 پوند استرلينگ به اروپا داد اگر   چه خود او هم در 1815 به هنگام نبرد واترلو به طريقى مشابه هر ماه‏ 1,000,000 پوند كمك مى‏كرد.ناتان كبوتر   نامه برى بين انگلستان‏ و اروپا داشت كه اطلاعات دست اول همه رويدادهاى مهم را برايش مى‏آورد.همچنان كه   نبرد واترلو اوج مى‏گرفت،نماينده او روورث 29 در اوستند انتظار نتيجه نبرد را مى‏كشيد و نخستين فردى بود كه   اخبار مربوط را به لندن آورد.اين موضوع در صبح روز 20 ژوئن، دو روز بعد از نبرد،رخ داد و روچيلد بلافاصله اطلاعات را   به دولت‏   منتقل كرد.اين مطلب نشان مى‏دهد كه اين روايت كه او از راه‏ مخفى نگه داشتن اخبار منافع هنگفتى به دست   مى‏آورد،كاملا موهوم است.روچيلد در بسيارى از موارد،لازم نمى‏ديد كه پول‏ انگليسى را به اروپا بفرستد،زيرا   دولتهاى خارجى همواره بهتر مى‏دانستند كه وجه مذكور را مجددا در زمينه اوراق قرضه بى مدت 31 سرمايه   گذارى كنند.اصولا به دليل همين اقدام در بازار شمش‏[طلا] بود كه تصميم مشهور استقرار يكى از برادران در هر   يك از پايتختهاى‏ مهم اتخاذ شد؛اما اشتباه است اگر تصور شود كه اين ترتيب ناشى از دورانديشى ميرامشل بوده   است.   جيمز،جوانترين برادر،تا 1812-سال مرگ ميرامشل-،در پاريس مستقر نشده بود و در آن هنگام هم به طور   مخفيانه به پاريس‏ آمد تا براى كمك به ولينگتن به منظور پيشرفت به سوى جنوب فرانسه، پول فرانسوى   جمع‏آورى كند.شركت برادران روچيلد تا 1817 در پاريس تأسيس نشده بود و كارل تا 1821 به ناپل نرفته بود؛و   سلومون‏ [سليمان‏]در 1815 به برلين رفت تا ترتيب پرداخت وجه از لندن به‏ برلين را به انگليشمن هريز 32 بدهد.از   قرار معلوم اين ناتان بود كه‏ چنين ترتيباتى را انجام داد.  مرحله دوم-مبالغ هنگفت مورد نياز فرانسه و متفقين پس از دوران واترلو،نخست ابدا از سوى خاندان روچيلد   تأمين نشد،اگر چه‏ انتقال مقادير عظيم شمش مورد نياز اين وامها،بى شك با واسطه گرى روچيلدها صورت گرفت   و بر طبق محاسبات از 1814 تا 1822 دست كم 18,000,000 پوند استرلينگ از طريق آنان به‏ اروپا انتقال داده شد و   به همين دليل بود كه برادران به سطح طبقه‏   اشراف اتريش ارتقا يافتند (29 سپتامبر 1822؛ناتان اگر چه داراى‏ عنوان سركنسول اتريش بود،اما هرگز:اشرافيت   اتريشى را به خود نپذيرفت) .اما خود وامها از سوى خاندان بانكى برينگ تأمين شد كه‏ با شركت هوپ 33 در   آمستردام و شركت اوورار 34 در پاريس رابطه‏ داشت؛اوورار مدت مديدى رقيب عمده خاندان روچيلد در پاريس‏ به   شمار مى‏آمد.منافع اين قضايا عظيم بود.وام فرانسه در 1816 به‏ مبلغ 350,000,000 فرانك با بهره 10 درصد؛و وام   اتريش به مبلغ‏ 50,000,000 گولدن 35 در 1815 با بهره 9 درصد پرداخت شد.   مرحله سوم-تا پنجم فوريه 1817،خاندان روچيلد 1,500,000 گولدن با بهره 5 درصد به دولت پروس وام داده بود؛و تا   پايان سال بعد بر اساس گزارش،برادران‏[روچيلد]مجموعا ثروتمندترين شركت اروپا را تشكيل مى‏دادند؛هر چند كه   هدايت‏ پرداخت هيچ يك از وامهاى كلان سه سال قبل بر عهده آنان نبود.از اين رو،اهرنبرگ 36 فكر مى‏كند كه آنان   مى‏بايست ثروت خود را از طريق معاملات سفته بازى 37 در وامهاى پرداختى تحت مسئوليت‏ خاندان برينگ و   احتمالا با عمليات«پيش فروش»به دست آورده‏ باشند و در اين عمليات چنان موفق بودند كه دولتها را مجبور مى‏كردند با علاقه‏مندى به روچيلدها اجازه مشاركت در همه وامهاى آينده را بدهند.


فهرست وامهاى خارجى


سال/كشور/مبلغ

1817/پروس/1,500,000/گولدن

1818/پروس/5,000,000/پوند

1819/بريتانياى   كبير/12,000,000/پوند

1820/اتريش (وام لاتارى) /48,000,000/گولدن

1820/اتريش (وام لاتارى)   /20,800,000/گولدن

1821/اتريش (وام لاتارى) /37,500,000/گولدن

1821/ناپل/16,000,000/دوكت 38

1821/سيسيل/4,500,000/دوكت

1822/پروس/3,500,000/دوكت

1822/روسيّه/3,500,000/پوند

1822/روسيّه/6,500,000/پوند

1822/ناپل/20,000,000/دوكت

1823/اتريش/2,500,000/پوند

1823/اتريش/25,000,000/گولدن

1823/فرانسه/23,000,000/فرانك‏

1824/برزيل/3,200,000/پوند

1824/ناپل/2,500,000/پوند

1825/دوك نشين اعظم هس/6,500,000/گولدن

1825/برزيل/2,000,000/پوند

فهرست وامهاى خارجى

سال/كشور/مبلغ

1829/برزيل/800,000/پوند

1829/برزيل/25,000,000/گولدن

1829/هس-هامبورگ/1,750,000/گولدن

1829/هوهنزولرن-هچينگن39/260,000/گولدن‏

1830/پروس/4,500,000/پوند

1831/بلژيك/50,000,000/فرانك

1831/دولتهاى پاپ40/16,000,000/فرانك

1832/بلژيك/2,000,000/پوند

1834/اتريش/25,000,000/گولدن

1834/يونان/66,000,000/فرانك

1834/دوك نشين اعظم هس/2,500,000/گولدن

1835/بريتانياى كبير/15,000,000/پوند

1837/دوك نشين ناسائو/2,600,000/گولدن

1839/اتريش/30,000,000/گولدن‏

1840/دوك نشين لوكا/1,050,000/گولدن

1840/بادن/5,000,000/گولدن

1842/اتريش/40,000,000/گولدن

1843/دوك نشين لوكا/1,120,000/گولدن

1845/دولتهاى پاپ/2,160,000/فرانك

فهرست وامهاى خارجى

سال/كشور/مبلغ

1845/بادن/14,000,000/گولدن

1847/وام قحطى ايرلند/10,000,000/پوند

1847/فرانسه/250,000,000/فرانك

1847/هانوور/3,600,000/تالر

1848/بادن/2,500,000/گولدن

1848/باواريا/22,000,000/گولدن

1848 تا 1851/هس (چهاروام) /6,500,000/گولدن

جدول فوق فهرست وامهاى   پرداختى خاندان روچيلد در سالهاى‏ 1817 تا 1848 را تا جايى كه مى‏توان به طور قطعى مشخص كرد، نشان   مى‏دهد.جمع كل اين وامها 654847200 دلار (130969440 پوند) 41 بوده است.   منافع اين وامها نخست بسيار عظيم بود.سلومون روچيلد در 1820 اظهار كرد كه برادران‏[روچيلد]در آن سال   6,000,000 گولدن‏ منفعت برده‏اند؛كه احتمالا به دو وام پرداختى آنان به اتريش،يعنى‏ با بهره حدود 10 درصد مربوط   مى‏شود[به جدول مراجعه شود].امّا وامهاى ديگر به هيچ وجه چنين سود آور نبود.دست كم 500,000   پوند در جريان حمايت از لرد بكسلى 42 براى تأمين اعتبار طرحهايش‏ از دست رفت؛و عمليات باز پرداخت وام 1823   فرانسه هم اگر چه‏ اساسا بنا به پيشنهاد ناتان از 5 به 3[نرخ بهره؟]تغيير يافت،مع هذا سودآور نبود و گفته مى   شود كه 3,000,000 فرانك زيان در پى‏ داشت.روچيلدها هميشه هم در يافتن مشترى وام كامياب نبودند.در   1834،اتحاديه‏اى از خاندانهاى فولد،اوپنهايم و ديگران-على رغم‏ رقابت با يكديگر-امتياز اعطاى وام به ساردنى 43 را   به دست‏ آوردند؛اما روچيلدها سياست«پيش فروش»معمول خود را در پيش‏ گرفتند كه نتيجه آن تأمين اعتبار وام   آينده براى پاپ از سوى آنان‏ بود.خاندان پريه 44 هم مخالف روچيلدها بودند و در مورد قراردادهاى‏ راه آهن روسيه   به نحو موفقيت آميزى با روچيلدها رقابت كردند.   در حالى كه سرگذشت اوليه شركت‏[روچيلدها]تحت نفوذ ناتان‏ بود،بعد از سال 1830 جوانترين برادر،يعنى   جيمز،به ميدان آمد و شاخه پاريس خاندان روچيلد چنان تسلطى بر امور مالى فرانسه‏ پيدا كرد كه هنوز هم به   قوّت خود باقى است؛حال آنكه در خلال‏ قرن نوزدهم بين خاندان برينگ و خاندان روچيلد در لندن،رقابتى‏ مخفى اما   بسيار واقعى وجود داشت.قبل از آنكه لويى فيليپ 45 در 1830 به پادشاهى برسد،بارون جيمز با او دوست بود و   ياريش داده‏ بود و تا هنگام سقوط او در 1848،واسطه آن پادشاه زيرك در عمليات بازار سهام بود.در عوض،بارون   جيمز در 1846 امتياز شركت‏ بزرگ راه آهن شمالى فرانسه،به تعداد 300,000 سهم و هر سهم به‏ ارزش 300   فرانك،را به دست آورد.بالزاك 46 موقعيت او را در محافل اجتماعى پاريس تحت نام«بارون نوسنژن» 47 شرح   مى‏دهد.  در سال 1848 شاخه پاريس 600,000,000 فرانك سرمايه داشت، در حالى كه ساير بانكداران پاريس مجموعا   362,000,000 فرانك‏ بيشتر نداشتند.در اين اثنا،شاخه وين هم امتياز مشابهى براى‏ راه آهن شمالى اتريش (راه   شمال) به دست آورد.بارون سلومون امتياز معدن جيوه ايدرا را هم از دولت اتريش گرفته بود؛و در 1832 معادن‏   جيوه المادن 48 نيز در دست خاندان روچيلد قرار گرفت كه بدين‏ طريق انحصار فلز مذكور را به دست آوردند.شركت   اتريشى بعدا به‏ اتفاق برادران ويلهلم و ديويد گتمن معادن آهن و كارخانجات‏ ذوب آهن ويكوويتز موراويا را تصاحب   كرد.شاخه اتريش در مراحل‏ اوليه موجوديت خود،فعاليت وسيعى براى پرداخت وام به اشراف‏ متوسط و درمانده   امپراتورى اتريش انجام داد كه دست كم سوابق‏ وامهايى تا مبلغ 24521000 گولدن در دست است.   در مورد شاخه ناپل كه در 1821 تأسيس و در 1861 با سقوط سلسله بوربون فعاليت آن قطع شد،مطلب گفتنى   چندان وجود ندارد.  روچيلدها،غير از راه آهن و معادن به ندرت در توسعه صنايع از خود علاقه‏اى نشان داده‏اند،هر چند كه شاخه لندن   هنوز هم نام‏ «سوداگران،ن.م.روچيلد و پسران»را بر خود دارد.آنان يك چند به كار بيمه آليانس را به منظور نوعى   رقابت با لويدز ايجاد كردند.  شركت‏[روچيلد]اخيرا،دوباره توجه خود را به معادن معطوف داشته‏ است كه بر اثر نفوذ لرد روچيلد،منافع شاخه   لندن در معادن مس‏ ريوتينتو 49 و معادن الماس دوبيرز 50 نسبتة زياد بوده است.شركت‏ [روچيلد]علائق فراوانى   در چاههاى نفت با كوى روسيه دارد،و از   اين جهت رقيب اصلى شركت نفت استاندارد به حساب مى‏آيد. 51 با سقوط لويى فيليپ (1848) ،هسته قدرت   شركتهاى متعدد روچيلد مجددا به لندن انتقال يافت.بارون ليونل،اگر چه با نبرد براى‏ رهايى يهوديان توجه نسبتا   زياد خود را از امور مالى به سياست‏ معطوف كرد و با انتخاب مكررش به عنوان نماينده شهر لندن حيثيت‏ بسيارى   به دست آورد،با اين همه شركت لندن‏[خاندان روچيلد] تحت مديريت او سودآور بود و دست كم اعتبار هجده وام   دولتى را تأمين كرد،از جمله:وام قحطى ايرلند،وامى به مبلغ 15,000,000 پوند به دولت انگلستان در   5,000,0001856 پوند وام به عثمانى‏ در 1858،چندين مورد عمليات باز پرداخت براى ايالات متحده،و وامهاى ملّى   به دولت روسيه.به هر حال،به خاطر فتار دولت روسيه‏ با لهستان،پرداخت وام به روسيه را تصويب نكرد.   بعد از مرگ ميرامشل،شركت فرانكفورت كه براى سالها، مخصوصا در فاصله 1850 و 1870 اهميت بسيارى   داشت،تا حدود سال 1855 به رهبرى بارون امشل مير روچيلد اداره مى‏شد و با مرگ او تحت مديريت مشترك   برادران بارون ميركارل و بارون ويلهلم (در آلمان عموما مشهور به«بارون ويلى») قرار گرفت.  اوّلى مردى بسيار با فرهنگ و بسيار توانا و شيفته هنر و ادبيات‏ بود،اما تا حدودى از مردم نفرت داشت؛مى‏گويند   كه اين موضوع تا حدودى ناشى از تولد هفت دختر و نداشتن پسر بود.بارون ميركارل در 1870 به عضويت مجلس   اعيان پروس در آمد و از آن پس توجه‏ چندانى به امور تجارى نداشت و اين كارها را به برادرش ويلهلم‏ واگذاشت،كه   مردى بسيار مذهبى و نسبتا تنگ نظر بود كه تحت‏   مديريت او از اهميت شركت فرانكفورت به سرعت كاسته شد.اين‏ شركت بعد از مرگ او در 1901 منحل شد.  به هر حال،روچيلدها در پرداخت وامهاى عمومى بى رقيب‏ نبودند.ديگر خاندانهاى يهودى هم-  لازارها،اشترنها،اسپيرها،و سليگمنها- 52 -از برنامه روچيلد در ايجاد شعبه‏هاى محلّى در پايتختهاى اروپايى و هر   يك به رياست يكى از برادران‏[روچيلد] اقتباس كردند و بعد از 1848 دولتهاى اروپايى هم،به جاى اينكه‏ براى اخذ وام   به يك يا دو شركت بانكى مثل روچيلدها متوسل شوند، برنامه استقراض عمومى را پذيرفتند.بدين طريق اشترنها   در پرداخت‏ وامهاى كلان به پرتقال موفق شدند،و در عين حال شركتهاى يهودى‏ كوچكتر هم امكاناتشان را روى هم   ريختند و شركتهاى با مسئوليت‏ محدود مثل كردى موبيليه،بانك درسدن و دوچ رايشبانك برلين را تشكيل دادند.   اهميت نسبى روچيلدها در نيمه دوم قرن نوزدهم نسبتا كاهش‏ يافت.آنان با بى احتياطى در سياست امريكايى   خود،سرمايه گذارى‏ هنگفتى در اوراق قرضه كنفدراسيون 53 به عمل آوردند و بسيار متضرز شدند.به نظر مى‏رسد   كه اين قضيّه روچيلدها را چنان از تدارك مالى‏ امريكا متنفر كرد كه براى سالهاى زياد ميدان را كاملا خالى كردند و   بنابراين فرصتهايى را كه در آخرين دهه‏هاى قرن نوزدهم براى‏ بهره‏بردارى از امكانات گسترش عظيم امور مالى   ايالات متحده‏ فراهم شده بود،از دست دادند.با جنگ فرانسه-پروس‏ (1871-1870) ،روچيلدها دوباره اهميت مالى   خود را باز يافتند.  آنان با بليچ رودر 54 در پرداخت پنج ميليارد فرانك غرامت به آلمان‏ مشاركت داشتند؛در 1875 شاخه لندن مبلغ   4,080,000 پوند براى‏ خريد سهام كانال سوئز به دولت بريتانيا مساعده داد كه بنابر   گزارش،روچيلدها از اين بابت 100,000 پوند منفعت بردند.در 1884 آنان مبلغ 1,000,000 پوند به دولت مصر وام   دادند.   در اين اثنا،احزاب ملى گرا و سنت‏گراى فرانسه مى‏خواستند كه‏ با ايجاد يك شركت بانكى الزاما كاتوليك   نفوذ«سامى»روچيلدها را خنثى كنند.بر اين اساس اتحاديه كل را در 1876 با سرمايه‏ 4,000,000 فرانك تأسيس   كردند كه اين سرمايه در 1878 تحت‏ مديريت يك بن توى 55 مهم به 25,000,000 فرانك رسيد.بعد از فرازونشيبهاى   گوناگون،كه‏[اميل‏]زولا 56 در داستان«پول»خود به‏ وضوح به شرح آنها پرداخته است.اتحاديه شكست خورد و   بسيارى از اشراف كاتوليك فرانسه را به نابودى كشاند و روچيلدها رهبران مطلقا بلامنازع امور مالى فرانسه   شدند؛اما نفرتى هم به آنان به ارث رسيد كه در رشد جنبش ضد يهودى فرانسه تأثير زيادى داشت.در انگلستان   هم جريان مشابهى رخ داد،و آن زمانى بود كه رقابت‏ يكصد ساله خاندان برينگ و خاندان روچيلد،در 1893 به   شكست‏ خاندان نخستين منجر شد؛اما در اين مورد روچيلدها به نجات رقباى‏ خود شتافتند و از يك فاجعه مالى   كلّى جلوگيرى كردند. 57 گاهى با پيگيرى غريبى تلاش مى‏شود تا براى روچيلدها،كه فعلا خود از محافظان خزانه   پاپ‏اند،يك رقيب كاتوليك بتراشند.  روچيلدها در سنوات اخير،به خاطر قانون ضد يهودى امپراتورى‏ روسيّه،همواره از پرداخت هر گونه وام به اين كشور   خوددارى‏ كرده‏اند،هر چند كه به مناسبتى اعضاى شاخه پاريس براى نشان‏ دادن عرق ميهن‏پرستى فرانسوى   خود در پرداخت يك وام سهيم شدند.  موفقيت فوق‏العاده روچيلدها،كه اينك درست يك قرن دوام‏   آورده است،در وهله اول مديون نبوغ مالى ناتان مير روچيلد و در درجه‏ دوم ناشى از اقدام عظيم استقرار پنج برادر   در پايتختهاى اروپا بود كه‏ پرداخت وام را به طور همزمان براى آنان مقدور مى‏ساخت.در اوايل‏ كار و تا گذشت   مدتى،شاخه لندن مقر عمليات بود؛امّا به نظر مى‏رسد كه در هنگام پادشاهى لويى فيليپ شاخه پاريس   مسئوليتها را بر عهده گرفته بود.اصول تجارى مورد عمل روچيلدها كه سياست‏ واحد پنج-بعدها چهار و سرانجام   سه-شركت آنان به شمار مى‏رفت‏ عبارت بود از اينكه هرگز با اشخاص ناموفق وارد معامله نشوند؛از مطمئن‏ترين   اطلاعات و معتبرترين امكانات در دسترس استفاده‏ كنند،و بعد از كسب چنين اطلاعاتى به سرعت اقدام كنند.آنان   نه‏ در پى سودهاى گزاف بودند و نه«تمام تخم مرغهاى خود را در يك‏ سبد»مى‏گذاشتند.اگر فعاليتى خوش آتيه به   نظر نمى‏رسيد،به موقع‏ خود را از آن پس مى‏كشيدند و با اعتقاد به اين اصل كه‏[تحمل‏] اولين ضرر از همه بهتر   است،به سرعت،حتى در صورت لزوم با ضرر،خود را از فعاليت مذكور خلاص مى‏كردند.و آنان تقريبا نخستين   كسانى بودند كه با استفاده از روشهاى مطبوعاتى،علاقه‏ عمومى را نسبت به وامهاى خود برانگيختند.به هر   حال،روچيلدها همواره راز عمليات خود را مخفى نگه داشته‏اند.پنج برادر اصلى‏ سوداگرانى زيرك اما همه   بى‏فرهنگ بودند (كارل مير مى‏نويسد كه‏ «غرارتادى» 58 منعقد كرده است) .اما،اعقاب آنان،از حاميان‏ مهم هنر در   تمام اروپاى غربى بوده‏اند؛مجموعه‏هاى،[هنرى‏] بارونها امشل،جيمز و فرديناند مخصوصا با ارزش بوده است.آنان‏   مكتب كاملا يهودى دلالان هنرى را به وجود آورده و خود از مشتريان‏   اصلى آن بوده‏اند (دووين؛سى.ديويس؛اسپايتزر؛و ورتيمر) 59 .   خدمات خاندان روچيلد در زمينه بشردوستى نيز واجد اهميت‏ بوده است.آنان بيمارستانهاى ويژه‏اى براى همه   كيشها در اورشليم، وين،پاريس و لندن بنا كردند.مدرسه رايگان يهوديان لندن با هزينه‏اى در حدود 15000 پوند در   سال،تقريبا در حمايت كامل لرد روچيلد است.روچيلدها در لندن و پاريس خانه‏هاى كارگرى‏ بسيارى بر مبناى   اقتصادى و تجارى ساخته‏اند و اعانات اختصاصى‏ آنان خيلى زياد است.ميرامشل روچيلد-بانى خاندان-نظريه‏   غريبى داشت و معتقد بود كه اگر گدايى او را سپاس گويد،صدقه‏ ثمر داده است و اگر هم سپاس نگفت به خاطر   صدقه‏اى كه داده‏ است خداوند پاداشى به او مديون است.در نتيجه عادت داشت كه‏ سكه‏اى در دست گدايى   بگذارد و قبل از اينكه گيرنده بتواند از او سپاسگزارى كند با شتاب از آنجا دور شود.  علاوه بر اين،برخى از اعضاى اين خاندان به ادبيات يهود ابراز علاقه كرده‏اند.بارون جيمز در پاريس،بنيانگذار انجمن   مطالعات‏ يهود بود؛بارون ويلهلم از فرانكفورت،جمع كننده مشتاق كتابهاى‏ قديمى عبرى بود كه هم اكنون در   كتابخانه شهر فرانكفورت موجود است؛و تقريبا همه كارهاى ادبى بزرگ يهود مورد مساعدت يكى از شاخه‏هاى   خاندان روچيلد بوده است.  تا كنون شجره خاندان روچيلد تنها تا امشل،پدر ميرامشل روچيلد، در دست بود؛اما براساس آثار اخير هوروويتز 60   («كتيبه‏هايى از فرانكفورت») در زمينه سنگ نوشته‏هاى قبور فرانكفورت،اينك‏ ممكن است كه شجره اين خاندان   با احتمال زياد تا چهار نسل جلوتر   يعنى تا موشه روچيلد كه در اواسط قرن شانزدهم متولد شد،رديابى‏ شود.آن طور كه شباهتهاى نامهاى   كوچك‏[غير خانوادگى‏]نشان‏ مى‏دهد ترديد چندانى نيست كه همه روچيلدها از يك خاندان به‏ وجود آمده‏اند؛اين   مطلب در مورد نام نسبتا غير عادى كلمان 61 (برادر ميرامشل) هم صادق است.در مورد استفاده از نام«ياكوب»   [يعقوب‏]به عنوان نام كوچكترين پسر ميرامشل هم لازم است‏ اشاره‏اى بشود زيرا نام پسر كوچكتر عمويش   هم«ياكوب»بود و ميرامشل به احترام او اين نام را براى كوچكترين فرزندش برگزيده‏ بود.   همچنين مشاهده مى‏شود كه شاخه خاخامى خاندان در اوايل قرن‏ هفدهم از فرانكفورت رفته و با بخش دنيادارتر   و جهانى تر آن خاندان‏ رابطه مستقيمى ندارد.  تعداد ازدواجهاى بين عموزاده‏ها 62 در دوران اخير تاريخ خاندان، مخصوصا در نسلهاى دوم و سوم بعد از عزيمت   پنج برادر به پايتختهاى‏ مختلف،بسيار است.روى هم رفته از 58 ازدواج بين اعقاب‏ ميرامشل روچيلد تا سال 1905   دست كم 29 مورد يا به طور دقيق‏ نصف آنها بين عموزاده‏هاى 62 نسل اول بوده است.لازم به تذكر است‏ كه اين   ازدواجها همان طور كه از نظر علم زيست‏شناختى انتظار مى‏رود موجب پرزاد و ولدى خاندان شد،اما حاصل   تعدادى از ازدواجهاى مذكور فقط دختر بود كه اين نيز از نظر انسان‏شناختى مهم‏ است.  در انتخاب نامهاى كوچك،مسئله احترام به نسلهاى اوليه در مدّ- نظر است كه خود باعث سردرگمى بسيارى در   بين شارلوتها،لوئيزها،   كارلها و ناتانهاى متعدد مى‏شود.طبق معمول،نام پدر به عنوان نام دوم‏ پسر انتخاب مى‏شود تا امكان تشخيص   فراهم باشد؛و همان برنامه با مناسبت كمترى در مورد دختران هم تعقيب مى‏شود.شجره‏ [روچيلدها]در جدول   پيوست منعكس است.   يادداشتهايى درباره اعضاى خاندان‏[روچيلد]به ترتيب حروف‏ الفبا[ى انگليسى‏]:   فريهر آلبرت (آنسلم) سلومون فون/روچيلد:  رئيس شاخه اتريشى س.م.و.روچيلد و سوهن 64 ،متولد 29 اكتبر 1844 در وين؛كوچكترين پسر آنسلم روچيلد او   در آموزشگاه‏ عالى وين و دانشگاه بن تحصيل كرد و وارد مركز بانكى بهرند 65 در هامبورگ شد و سپس   مسافرتهاى بسيارى انجام داد.در 1874 به‏ عنوان رئيس شاخه وين جانشين پدرش شد.در 1876 با كارولين‏ بتينا   (متولد،15 فوريه 1858 در پاريس؛متوفى،24 مارس 1892 در وين) ،دختر بارون آلفونس روچيلد،ازدواج كرد؛به ياد بود   همسرش، بيمارستان زنان بتينا را برپا كرد.او علاقه خاصى به يتيم خانه و بنيادهاى هنرمندان و موسيقيدانان   وين دارد.   بارون آلفونس دو روچيلد:  پسر دوم بارون جيمز مير روچيلد؛متولد اول فوريه 1827 در پاريس.او كه از پدر و مادرى اتريشى بود در 1848 به   تابعيت فرانسه‏ درآمد؛تحت آموزش دقيقى قرار گرفت و در سنين جوانى از سوى‏ پدرش در مديريت راه‏آهن شمال   به كار گمارده شد.او در 1854 به‏   رياست شاخه فرانسه درآمد و در همان سال يكى از رؤساى بانك‏ فرانسه شد.در 1869 به رياست هيئت مديره   راه آهن شمال درآمد و رئيس انجمن مركزى مشايخ يهوديان فرانسه هم شد كه از 1851 به‏ عنوان نماينده جامعه   يهودى بردو به عضويت آن درآمده بود.وقتى كه جنگ فرانسه-پروس به نحو مصيبت بارى به زيان‏ جمهورى فرانسه به پايان رسيد،بارون آلفونس به   رياست اتحاديه‏ بانكداران فرانسه درآمد كه پرداخت پنج ميليارد فرانك غرامت از جانب فرانسه به آلمان را تضمين   كرد.مخصوصا به خاطر توانايى او   بود كه فرانسه توانست غرامت مذكور را در مدت خيلى كوتاهى‏ بپردازد.   او سپس مديريت امر مهم ايجاد صندوقى را بر عهده گرفت كه‏ كارش عمدة اوراق قرضه آلمانى بود تا از هزينه   تبديل اسكناسها[ى‏ فرانسوى‏]به ارز آلمانى در هنگام ارسال به دولت آلمان پرهيز شود، كه با اين كار مبلغ   هنگفتى به نفع دولت فرانسه تمام شد.  در مورد ارتباط بارون آلفونس با مبادلات پولى مربوط به كانال‏ سوئز عقايد مختلفى وجود دارد.به او و شارل دو   لوسپس 66 مأموريت‏ داده شد تا علايق‏[شاخه‏هاى‏]فرانسوى و انگليسى‏[خاندان‏ روچيلد]را هماهنگ   كنند.واقيعت اين است كه در 1883 مديريت‏ كانال تغيير كرد و اينك عملا در مالكيت انگلستان است.  در حال حاضر،بارون مخصوصا به كارهاى مهم برقى و نفتى‏ علاقه‏مند است.او متجاوز از 600 تابلو به موزه پاريس   اهدا كرده‏ است؛و در 1895 به عنوان عضو افتخارى آكادمى هنرهاى زيباى‏ پاريس جانشين اميل پرين شد.خانه   نعلبندان برى 67 (در حوزه سين و مارن 68 ) از املاك اوست.آلمانيها در آغاز تسلط بر پاريس در آنجا مستقر   شدند.ژول فاور 69 هم در همانجا از طرف دولت فرانسه‏ مذاكرات ناموفق صلح را با شاهزاده بيسمارك انجام داد.  مؤسسات خيريه و عام المنفعه كيشهاى مختلف با بخششهاى‏ برادران روچيلد مستغنى شده‏اند.هر سال با آغاز   زمستان،بارونها آلفونس،گوستاو و ادموند 100,000 فرانك براى توزيع در ميان‏ بيست محله فقيرنشين پاريس،اعطا   مى‏كنند.آنان بنيانگذار شصت‏ بورس تحصيلى براى جوانان علاقه‏مند به ورود در مدارس عالى‏   بازرگانى،هستند.در 27 ژوئن 1904،سه بارون ياد شده به ترولو 70 ، وزير بازرگانى،اطلاع دادند كه قصد دارند مبلغ   10,000,000 فرانك براى استفاده در احداث منازل مسكونى ارزانقيمت و براى‏ تقويت كلى برنامه‏هاى بهبود اوضاع   طبقات كارگرى اهدا كنند.   در 1857 آلفونس با لئونورا،دختر بارون ليونل روچيلد از لندن‏ ازدواج كرد.تنها پسرش ادوارد (متولد 24 فوريه 1868)   در طى‏ هيجان معلول تجديد نظر در پرونده دريفوس 71 به دوئل پرداخت.  فريهر امشل ميرفون روچيلد:  بزرگترين پسر ميرامشل روچيلد و بعد از مرگ پدرش عضو ارشد خاندان و رئيس شاخه فرانكفورت؛در 12 ژوئن   1773 در فرانكفورت‏ متولد شد و در 6 دسامبر 1855 در همانجا مرد.امپراتور اتريش در 1815 به او لقب«اميرى»داد و   در 1822 عنوان«فريهر»به او اعطا كرد.در 1820 با عنوان بانكدار دربار به سمت كنسول باواريا در فرانكفورت منصوب   شد.   امشل مير بسيار متعصب بود و گروه سنت گراى دين يهود را با جديّت حمايت مى‏كرد.او علاقه شديدى به تاريخ   نژاد خويش داشت‏ و هنگامى كه در 1840 بسيارى از مراكز مذهبى اسپانيا ضبط شد، او به نماينده‏اش دستور داد   تا تمام اسناد مورد علاقه يهوديان را نجات‏ دهد.علاوه بر اين،او جمع كننده تابلوهاى نقاشى،سكّه‏ها،و كارهاى   هنرى فلزى بود.  امشل مير فرزندى نداشت،اما برادرش كارل،بنيانگذار شاخه‏ ناپل دو پسر داشت كه جانشين او شدند.  فريهر آنسلم فون روچيلد:  بانكدار اتريشى،متولد 29 ژانويه 1803 در فرانكفورت كه در 27 ژوئيه 1874 در اوبردوبلينگ 72 نزديك وين در   گذشت؛او تنها پسر سلومون ميرفون روچيلد بود.اگر چه پدر و عموهايش تحت تعليم و تربيت خانه پدرى قرار گرفته   بودند،امّا او در 1820 به دانشگاه برلين‏ فرستاده شد.دو سال بعد وارد شاخه پاريس خاندان روچيلد شد و وقت خود   را گاهى در آنجا و گاهى در برلين،كپنهاگ،بروكسل،و لاهه مى‏گذراند.از 1848 به كمك عمويش امشل مير در   فرانكفورت‏ رفت و پس از مرگ پدر خود به وين كوچ كرد (1855) و در آنجا تا هنگام مرگ،رهبرى شاخه اتريشى   خاندان روچيلد را بر عهده‏ داشت.او در 1861 به عضويت دائمى مجلس اعيان اتريش منصوب‏ شد.در 1869   بيمارستان يهوديان وين را ايجاد كرد.او جمع كننده‏ مشتاق تابلوهاى نقاشى و ديگر اشياى هنرى بود.   در 1826 آنسلم با دختر عمويش،شارلوت ناتان روچيلد دختر ناتان‏ مير روچيلد از لندن ازدواج كرد.از او سه پسر به   نامهاى ناتان، فرديناند،و آلبرت سلومون به جا ماندند.ناتان (متولد 26 اكتبر 1836) مرد ورزشكارى است،زياد   مسافرت مى‏كند و مخصوصا به منطقه‏ مديترانه مى‏رود؛او علاقه چندانى به فعاليت روچيلد[ها]نشان نداده‏   است.او ناشر«طرحهايى در جنوب»بوده است.آنسلم سه دختر هم‏ داشت:ژولى،كه با آدولف كارل روچيلد ازدواج   كرد؛ماتيلد،كه به‏ عقد ويلهلم كارل روچيلد درآمد (هر دو از شاخه ناپل) ،و لوئيز؛كه‏ همسر بارون فرانكتى شد.  سر آنتونى دوروچيلد:  متولد 1810 در نيوكورت،لندن؛متوفى،3 ژانويه 1876 در وولسن نزديك سوثامپتن؛دومين پسر ناتان مير روچيلد.او با   ورود به‏ حرفه بانكدارى پدرش عضو برجسته اين شركت‏[خانوادگى‏]شد.او همچون يك روستايى محترم و معقول   زندگى كرد،و اين طرز زندگى به هر حال مانع از آن نبود كه نماينده اصلى خاندان در جامعه‏ يهوديان لندن باشد.او   به عنوان مدير مدرسه رايگان يهوديان در پيشبرد مديريت آن مؤسسه،تلاشهاى خستگى ناپذيرى انجام داد.در   تأسيس‏ كنيسه متحده مساعدت كرد و به مديريت آن رسيد و مدت كوتاهى‏ هم مدير بيمارستان يهوديان بود.در   1846 لقب بارونت پادشاهى متحد [بريتانيا]به او اعطا شد.او،كه خود فرزند ذكورى نداشت،ماترك‏ استثنائيش را   براى پسران برادر بزرگتر خود،بارون ليونل روچيلد،به‏ ارث گذاشت. 73 او بارون امپراتورى اتريش هم بود و منصب‏   سركنسول اتريش در لندن را نيز در 1858 داشت.   سر آنتونى با محافل تجارتى،مخصوصا شركت بيمه زندگى و آتش سوزى آليانس،كه يكى از مديرانش بود،ارتباط   محسوسى‏ داشت.سر آنتونى در 1840 با لوئيزا،دختر آبراهام مونت فيور،ازدواج‏ كرد.او دو دختر داشت كه بعد از وى   زنده ماندند.  بارون آرتور دو روچيلد:  متولد 28 مارس 1851 در پاريس؛متوفى 1903 در مونت كارلو؛ پسر ناتان روچيلد از لندن.او مؤلف«گزارشى موجز   در باب منشأ قيمت‏ يكنواخت نرخ نامه‏ها و درباره ايجاد تمبرهاى پستى در انگلستان» 74   پاريس 1871؛و«تاريخ پست نامه‏ها» 75 ،پاريس،1873،است.   بارون آرتور به قايقرانى علاقه داشت و چندين سال نايب رئيس‏ اتحاديه قايقرانان فرانسه بود.  بارونس شارلوت دو روچيلد:  متولد 1819 در ناپل؛متوفى 13 مارس 1884 در گومنز بورى‏ پارك،آكتن،نزديك لندن؛دختر بارون كارل فون روچيلد او   در 1836 با پسر عمويش بارون ليونل روچيلد ازدواج كرد.او علاقه بسيار شديدى به سياست پيدا كرد و بزرگترين   خدمات را براى شوهرش كه‏ نمايندگى مجلس را داشت،انجام داد.   بارونس در 1859 مطبخ فقرا را در بيشاپس گيت 76 لندن ايجاد كرد و در نوامبر همان سال خانه سالمندان   شفاناپذير را برپا كرد كه‏ علاوه بر مؤسسات خيريه ديگر اين هر دو مؤسسه نيز در حمايت كامل‏ وى بود.او در 1867   مدير انجمن عيادت و وام خيريه بانوان شد.  انجمن مهاجرت را نيز او برپا كرد.كارهايش در ارتباط با مدرسه‏ رايگان يهوديان بسيار گوناگون بود؛او حتى مطالبى   درسى تحت‏ عنوان«سخنانى با نوجوانان»براى مدرسه تهيه كرد.«جوايز اولينا»را به يادبود دخترش در تمام   مدارس ابتدايى يهودى و در دانشكده‏ يهوديان برقرار كرد.  كنستانس دو روچيلد (بانو باترسى) :  مؤلف و نويسنده اجتماعى؛بزرگترين دختر سر آنتونى روچيلد؛ متولد 1847 در لندن.او در 1877 با سيريل فلاور،كه   نخستين بارون‏   باترسى 77 در سال 1892 بود،ازدواج كرد.او در 1870 با همكارى‏ خواهرش آنى (بانو اليوت يورك) «تاريخ و ادبيات   يهود بر اساس عهد عتيق و احاديث»را منتشر كرد كه شرح داستانى كتاب مقدس مطابق‏ طبع جوانان بود.اين اثر   در 1872 به صورت خلاصه‏اى براى استفاده‏ در مدارس تجديد چاپ شد.بانو باترسى از آن هنگام به بعد گاهى با   مجلات همكارى داشته است،كه مطالب او شرح مراسم و آيينهايى‏ است كه خود در خانه پدرش شاهد بوده   است.او به اتحاديه حمايت‏ دختران و زنان يهود،كه معاون و منشى آن است،علاقه وافرى نشان‏ مى‏دهد و با ديگر   مؤسسات مربوط به كارهاى اجتماعى يهودى در لندن همكارى صميمانه‏اى دارد.   بارون ادموند دو روچيلد:  متولد 19 اوت 1845 در پاريس.او شريك برادرانش آلفونس و گوستاو در شاخه پاريس خاندان روچيلد است و به   عنوان بنيانگذار مهاجرنشينهاى كشاورزى در فلسطين،كه فعلا تحت اداره مجمع‏ مهاجرنشينان يهود قرار دارد،در   دنياى يهود مشهور است.او در 1877 با آدلايد،دختر ويلهلم كارل روچيلد از فرانكفورت ازدواج كرد كه از او سه فرزند   به نامهاى جيمز ادموند آرماند (متولد 18 دسامبر 1878 در كمبريج ماساچوستس) ؛موريس (متولد 19 مه 1881) و   ميريام 78 دارد.   بارون ادموند،شيداى بزرگ هنرها و جمع كننده تابلوهاى نقاشى‏ است.همسر او مدير كميته حمايت از كميته   نيكوكارى 79 و بانى و معاون خانه يهود فرانسه 80 است كه دختران جوان يهودى را در پيدا   كردن موقيعتهاى تجارى،هنرهاى صنعتى،معلّمى و غيره كمك‏ مى‏كند.   بارون فرديناند دو روچيلد:  سياستمدار و خبره هنرى انگليسى؛متولد 1839 در پاريس كه در 17 دسامبر 1898 در قصر والسدن انگلستان در   گذشت؛دومين پسر فريهر آنسلم روچيلد،او در وين تحصيل كرد و در 1860 در انگلستان‏ مقيم شد.در 1856 با دختر   عمويش اولينا روچيلد،خواهر لرد روچيلد،ازدواج كرد.اولينا سال بعد در گذشت و شوهرش به يادبود او بيمارستان   اولينا براى كودكان بيمار را ساخت و آن را مورد حمايت‏ كامل خود قرار داد.   بارون فرديناند مشتاق زندگى روستايى بود و سليقه‏هاى معمولى‏ يك روستايى محترم و معقول را داشت.او اهل   شكار بود و دام پروارى پرورش مى‏داد؛والسدن را به صورت روستاى نمونه‏اى‏ درآورد و شيفته قايقرانى بود.او در   1883 كلانتر عالى بوكنيگمشير شد و رئيس دادگاه بخش و نايب الحكومه روستا نيز بود.در 1885 كه لرد روچيلد به   عضويت مجلس اعيان در آمد،بارون فرديناند به‏ عنوان يك ليبرال به جانشينى او از منطقه آلزبرى به مجلس عوام   رفت.  اما در نوامبر سال بعد حوزه مذكور از حقّ رأى محروم شد و او به عنوان‏ نماينده بخش جديدالتأسيس آلزبرى به   مجلس باز گشت كه تا هنگام‏ مرگ به عنوان عضو[حزب‏]ليبرال وحدتگرا نمايندگى آنجا را بر عهده داشت.بارون در   14 مه 23]1890 ارديبهشت 1269]افتخار پذيرايى از ملكه انگلستان‏[ملكه ويكتوريا]را در والسدن پيدا كرد   كه فردريك امپراتور آلمان و شاه ايران 81 هم جزء مهمانان بودند.   بارون‏[فرديناند]فراماسون بود و در 1892 يكى از بانيان لژ فرديناند دو روچيلد بود كه به استادى آن هم منصوب شد.  بارون فرديناند،به عنوان يك جمع كننده آثار هنرى يكى از پيشتازان افراد نسل خويش بود.قصر[والسدن‏]خود يكى   از مشهورترين خانه‏هاى انگلستان بود،پلكان آن،كه از روى پلكان‏ قصر شنانسو 82 تقليد شده بود،مخصوصا با   ارزش بود.  بارون فرديناند خدمات با ارزشى در سمتهاى گوناگون براى‏ جامعه يهود انجام داد.از 1868 تا 1875 خزانه‏دار هيئت   محافظان‏ [يهود]بود؛در 1868 سنگ بناى كنيسه شمال لندن را كار گذاشت‏ [يا به عبارتى كلنگ آن را بر زمين   زد]در 1870 سرپرست كنيسه‏ مركزى شد و در مدارس يهودى ستپنى 83 ،«بورس تحصيلى فنّى بارون‏ فرديناند   دوروچيلد»را برقرار كرد.او مردى بسيار با فرهنگ بود و علاقه وافرى به ادبيات داشت.او نتيجه برخى از مطالعاتش را   به‏ صورت سخنرانى براى كارگران،مقالات«قرن نوزدهم»،و در اثرى به‏ نام«ويژگيهايى از تاريخ فرانسه» (لندن 1896)   به عموم ارائه كرد.در هنگام مرگ برخى از گنجينه‏هاى هنرى كمياب قصر والسدن را براى‏ موزه بريتانيا به ارث   گذاشت،هديه‏اى كه ارزش آن به حدود 100,000 پوند مى‏رسيد.  بارون گوستاو دو روچيلد:  متولد 17 فوريه 1829؛سركنسول‏[فرانسه‏]در اتريش-مجارستان، مدير راه‏آهن شمال و پاريس و راه‏آهن ليونز و   مديترانه؛عضو هيئت مديره‏   بيمارستان و نوانخانه روچيلد؛رئيس انجمن مشايخ يهوديان پاريس (از 1856 عضو آن بوده است) ،و نيز رئيس   كميته مشورتى مدارس و شواليه انجمن افتخار[لژيون دونور فرانسه‏]بود.   او در 1868 يك مدرسه مقدماتى عبرى معروف به«مدرسه‏ گوستاو دو روچيلد»داير كرد.در سالگرد مرگ دخترش،با   رونس‏ ايمانوئل لئونينا،در 1898،بيست مقررى سالانه هر يك به مبلغ 600 فرانك برقرار كرد تا در ميان يهوديان   كهنسال توزيع شود.  بارون گوستاو،در 1859 با سسيلى آنسپاچ 84 ازدواج كرد كه نتيجه‏ آن پنج فرزند بود،به نامهاى:رابرت (متولد 19   ژانويه 1880) ، مهندس شهرسازى و معدن؛لوسى،همسر بارون لمبر،رئيس انجمن‏ مركزى مشايخ يهود بلژيك و   نماينده شركت برادران روچيلد در بروكسل؛آلين،همسر سر ادوارد ساسون،عضو مجلس لندن؛و ژوليت، همسر   بارون ايمانوئل لئونينا،مهندس شهرساز.  بارونس گوستاو دور وچيلد رئيس كميته بانوان بازرسى مدارس‏ عبرى پاريس است.او در 1877 باشگاه پوشاك را   تأسيس كرد تا لباس،دارو و...را در ميان اطفال يهودى كه در مدارس تحت نظر انجمن مركزى مشايخ و انجمنهاى   محلى يهود درس مى‏خوانند توزيع‏ كند. 85   بارون هنرى دوروچيلد:  پزشك فرانسوى؛متولد 26 ژوئيه 1872 در پاريس؛پسر جيمز ادوارد روچيلد از لندن.او بعد از يك آموزش دقيق و انجام   مسافرتهاى‏ بسيار به پاريس باز گشت و به مطالعه طب پرداخت و در 1898   دكترى پزشكى گرفت؛در شهر زادگاهش مقيم شد و درمانگاهى‏ براى درمان اطفال بيمار تأسيس كرد.   روچيلد مؤلف كتابهاى متعددى درباره سفرهاى خويش است‏ («يادداشتهاى اسكانديناوى»،«يادداشتهاى   افريقا»،«يادبودهاى‏ اسپانيا»،و غيره) و نيز صاحب آثار پزشكى ذيل است: «ملاحظاتى چند درباره تغذيه نوزاد و   استفاده معقول از شير بى ميكروب»چاپ پاريس،1897؛«يادداشتهايى پيرامون بهداشت و مراقبت در دوران كودكى   در پايتختهاى مهم اروپا»،چاپ پاريس، 1897؛«شير دادن مختلط و شير دادن مصنوعى‏[كودك‏]»،چاپ‏   پاريس،1898.او با چندين نشريه حرفه‏اى‏[پزشكى‏]هم همكارى‏ داشت و علاوه بر اين تنظيم نامه‏هاى منتشر   نشده ژان ژاك روسو («نامه‏هاى منتشر نشده ژان ژاك روسو») را انجام داد و بر آن مقدمه و حاشيه نوشت.  بارون جيمز ادوارد دو روچيلد:  متولد 28 اكتبر 1844 در پاريس؛متوفى 25 اكتبر 1881.او يكى از بنيانگذاران انجمن مطالعات يهود و بانى انجمن   متون باستانى‏ فرانسوى و مؤلف‏[كتاب‏]«مقدمه‏اى بر راز عهد عتيق»است.   بيوه بارون جيمز مديره بيمارستان برك سورمر 86 و دخترش جين، همسر بارون لئونينو،بنيانگذار يتيم خانه بولونى   سورسين 87 است.  بارون جيمز مير دو روچيلد:  متولد 15 مه 1792 در فرانكفورت؛متوفى 15 نوامبر 1868 در   پاريس.او در 1812 مركز بانكى پاريس را بنياد نهاد كه تحت نام‏ شركت برادران روچيلد معروف شد.در 1822 به   سمت سر كنسول‏ [فرانسه‏]در اتريش-مجارستان منصوب شد.او در مورد وامهاى‏ سالهاى 1830 و 1834 با فرانسه   وارد معامله شد 88 و به پاداش آن از جانب لويى فيليپ به مقام افسر اعظم انجمن افتخار[لژيون دو نور]، كه از   1823 شواليه آن بود،رسيد.او در ساخت راه‏آهن سنت-ژرمن،   يكى از مهمترين راههاى شمال فرانسه،نقش بسيار مهمى داشت.   بارون همواره در مورد علائق همكيشان خويش فعال بود.او با مداخله بدون واهمه خود كرارا مانع از تعقيبهاى   بيرحمانه يهوديان‏ مى‏شد و قوانين نامناسب و تحميلى عليه آنان‏[يهوديان‏]را لغو مى‏كرد.  او در 7 آوريل 1852 بيمارستانى را در خيابان پيكپوس پاريس،كه در زمينى به وسعت 16000 متر مربع ساخته   شده بود،به انجمن مركزى‏ مشايخ‏[يهود]پاريس واگذار كرد به شرط آنكه براى هميشه پناهگاه‏ يهوديان مريض و   سالمند باشد.علاوه بر اين او حامى مشهور ادبيات‏ عبرى بود.  همسر بارون،بتى (متوفى سپتامبر 1886،در پاريس) ،بانى‏ بيمارستان شفاناپذيران بود كه هفتاد تخت با درآمد   سالانه هر تخت‏ 800 فرانك داشت و او اين درآمد را وقف كرد.يتيم خانه سلومون و كارولين دوروچيلد،در پاريس (كه   در 3 ژوئن 1874 افتتاح شد) و به طور كلى به مراقبت از يتيمان يهودى دختر و پسر اختصاص داشت، گواهى ديگر   بر خيرخواهى اوست.علاوه بر اين،او 600,000 فرانك به صدقات عمومى اختصاص داد تا براى پرداخت اجاره خانه‏ به   كارگران فقير كمك شود.  فريهر،كارل ميرفون روچيلد:  متولد 24 آوريل 1788 در فرانكفورت؛متوفى 10 مارس 1855 در ناپل؛چهارمين پسر ميرامشل روچيلد و رئيس   شاخه ايتاليا.او از 1821 در ناپل و فرانكفورت زندگى مى‏كرد و بانكدار شاه‏نشينهاى‏ سيسيل،ساردنى و ناپل و   دولتهاى پاپ و دوك‏نشينهاى پارما و    توسكانى بود.پادشاهى اتريش در 1822 به او لقب«فريهر»داد و در 1829 سركنسول سيسيل در فرانكفورت   بود.همسرش،آدلايد هرز 89 ، بانويى اجتماعى و بشردوستى مشهور بود.   كارل مير،چهار پسر به نامهاى:مير كارل،آدولف كارل،ويلهلم‏ كارل و الكساندر و يك دختر[شارلوت‏]از خود به جا   گذاشت كه‏ همه آنان با اعضاى خاندان روچيلد ازدواج كردند.آدولف كارل‏ (متولد 21 مه 1823 در فرانكفورت)   جانشين پدرش شد.  لئوپولد دوروچيلد:  خدمتگزار امور اجتماعى و ورزشكار انگليسى-يهودى؛متولد 22 نوامبر 1845؛سومين پسر بارون ليونل روچيلد و   برادر لرد روچيلد.او فارغ التحصيل دانشكده ترينيتى،كمبريج،انگلستان بود و نايب الحكومه،رئيس دادگاه بخش و   فرمانده فوج سلطنتى‏ ويكتورياست (1905) .   روچيلد خدمتگزار فعال جامعه انگليسى-يهودى،نايب رئيس‏ مجمع انگليسى-يهودى،عضو شوراى كنيسه متحده و   هيئت نمايندگان‏ يهود،رئيس انجمن مهاجرت يهود،يكى از خزانه‏داران هيئت محافظان‏ يهودى لندن،و عضو هيئت   مديريت كنيسه مركزى لندن است.  روچيلد،ورزشكار و دوست صميمى پادشاه انگلستان است.  اسب او به نام سنت.آمانت در 1904 جايزه دربى 90 انگليس را برد.  بارون ليونل ناتان دو روچيلد:  متولد 22 نوامبر 1906 در لندن؛متوفى 3 ژوئن 1879؛بزرگترين‏   پسر بارون ناتان مير دو روچيلد.پس از مدتى تحصيل در گوتينگن‏ [آلمان‏]،تحت مديريت پدرش فعاليت در مبادلات   تجارى شركت‏ [روچيلد]را آغاز كرد.او در 1836 تحت هدايت شاخه انگليسى‏ روچيلد جانشين پدر شد و مديريت   غالب عمليات و مذاكرات شركت‏ به او سپرده شد.   سه برادر داشت،اما آنان هم كاملا از وى تمكين مى‏كردند.او   مغز هدايت كننده به شمار مى‏آمد و مى‏توان گفت تا هنگامى كه زنده‏ بود،دفترش در نيوكورت مركز امور مالى   جهان تلقى مى‏شد.در 1847 معامله وام قحطى ايرلند را انجام داد[به جدول پيشين مراجعه شود]؛ در 1854 براى   تأمين هزينه‏هاى جنگ كريمه 91 16,000,000 پوند براى دولت انگلستان فراهم ساخت.او براى بيست سال به   عنوان‏ نماينده دولت روسيّه عمل مى‏كرد.او در تهيه موفقيت‏آميز وجه براى‏ تأديه دين ملى ايالات متحده سهم   عمده‏اى داشت؛وجوه لازم براى‏ خريد فورى سهام كانال سوئز را تهيه كرد 92 ؛و فعاليت گروه‏ بانكداران را سازمان   داد.اين گروه،ثبات مبادلات ارزى را در برابر امپراتورى آلمان تضمين كرد،و بنابراين در پايان جنگ فرانسه-پروس‏   پرداخت غرامت‏[از طرف‏]دولت فرانسه تسهيل شد.او يكى از مديران شركت بيمه آليانس و راه‏آهن لومباردو-ونيز بود   كه در آن بسيار ذى نفع بود و ساخت راه‏آهن شمال فرانسه عمدتا مديون درايت و فعاليت اوست.با شاخه وين   شركت خود،براى اداره امور مالى‏ امپراتورى اتريش،همكارى فعالانه‏اى داشت؛و[قرارداد]وام‏ 8,500,000 پوندى مصر   از طرف مركز مالى او منعقد شد.   بارون ليونل براى مدت سى سال رهبر نيرومند جامعه يهودى‏ انگلستان بود.او عضو هيئت نمايندگان بود كه در   آوريل 1855 به‏ رياست آن انتخاب شده بود اما از پذيرفتن آن امتناع كرد؛او مدتى‏ مديد رئيس كنيسه اعظم   بود؛سنگ بناى كنيسه مركزى را او گذاشت‏ (1869) و مدتى هم عضو شوراى كنيسه متحده بود.در 1834 در   آخرين تلاشهاى مربوط به بهبود اوضاع يهوديان روسيّه و لهستان،با سر موشه مونت فيور همكارى كرد؛و در كنگره   1878 برلين‏   در خواست او به نيابت از طرف يهوديان رومانى مطرح شد.   مشى سياسى بارون ليونل عمدتا به خاطر سهم برجسته‏اى كه در تلاش براى رهايى يهوديان بر عهده گرفت،به   يادماندنى است.  در انتخابات عمومى ژوئيه 1847،او به اتفاق لرد جان راسل 93 و دو نفر ديگر به عنوان نماينده گروه ليبرال از شهر   لندن به نمايندگى‏ مجلس انتخاب شد.مجلس آن سال زود تشكيل شد و لرد جان راسل، كه پس از آن نخست   وزير شده بود،لايحه‏اى به مجلس آورد كه با اكثريت عظيمى در مجلس عوام تصويب شد.به موجب اين لايحه‏   يهوديان مى‏توانستند در تمام سازمانها و اداراتى كه به موجب قانون‏ كاتوليكهاى وابسته به‏[كليساى‏]رم پذيرفته   مى‏شوند،كار كنند.اين‏ لايحه در مجلس اعيان مكررا رد شد.گلادستن و ديسرائيلى در ميان‏ كسانى بودند كه به   اتفاق آزاديخواهان به لايحه رأى مثبت دادند؛ ديسرائيلى از مجلس‏[اعيان‏]خواست كه خرافات قرون وسطى را كنار   بگذارد و اقدام مهمى را كه دال بر حقانيّت ملّى است انجام دهد.  در اين اثنا،بارون ليونل به دفعات به نمايندگى مجلس انتخاب‏ شد.در 1849،كه او مقام تشريفاتى چيلترن هاندردز   94 را پذيرفته و حكم تازه‏اى براى‏[انتخابات‏]شهر لندن صادر شد،او بدون اداى‏ سوگند در دو جلسه‏[مجلس‏]حضور   يافته بود.ليونل دوباره بازگشت و كوشيد تا بدون اداى سوگند«يك مسيحى واقعى»نماينده مجلس‏ باشد؛اما در   بازگشت دوباره خود به مجلس در 1857 مجددا از اداى‏ سوگند امتناع كرد و براى بار دوم همان مقام تشريفاتى   چيلترن‏ هاندردز را پذيرفت.در 23 ژوئيه‏[1857]مجددا حكمى براى شهر لندن نوشته شد و او براى بار پنجم مراجعت   كرد.سرانجام،در 1858   لايحه عدم صلاحيتهاى يهوديان تصويب شد و كليات آن با قانون‏ ديگرى كه دو سال بعد به تصويب رسيد بسط پيدا   كرد.بارون ليونل‏ نخستين يهودى بود كه به صورت اصلاحى 95 سوگند خورد (26 ژوئيه‏ 1858) .به يادگار اين رويداد   چندين بورس تحصيلى در مدارس و دانشكده‏ها از طريق تعهد پرداخت و اشكال ديگر برقرار شد.بارون‏ ليونل،غير از   مدتى كوتاه،تا 1874،كه در شكست عمومى‏[حزب‏] ليبرال شريك بود،به نمايندگى شهر لندن ادامه داد.   بارون ليونل دوست و مشاور همسر وليعهد بود و با ديسرائيلى، نخست وزير،روابط صميمانه‏اى داشت؛صيدونياى   كتاب‏ «كانينگزبى»اثر ديسرائيلى چهره مطلوبى از اوست. 96 بارون،در كوششهاى بشردوستانه خود،از مساعدت   بسيار بارونس‏ روچيلد،كه مأمور خيرات او،مخصوصا در سازمان مدرسه رايگان‏ يهوديان،بود،برخوردار مى‏شد؛اين   مدرسه با تلاشهاى مشترك آنان از حالتى كثيف به شكل نسبتا آراسته‏اى درآمد.از قول بارون گفته‏ مى‏شود كه   بيش از يك دهم درآمد كلانش صرف كارهاى خيريه‏ مى‏شده است.  بارون ليونل در 1836 با شارلوت،دختر بارون كارل روچيلد از ناپل ازدواج كرد كه بعد از مرگ او[بارون ليونل‏]هم زنده   ماند.ناتان‏ مير روچيلد،عضو پارلمان و بزرگترين پسر او جانشين پدر شد و غير از ناتان دو پسر ديگر به اسامى آلفرد   دو روچيلد و لئوپولد دو روچيلد و يك دختر به نام،لئونورا (كه در 1857 به عقد بارون آلفونس‏ دو روچيلد از پاريس   درآمد) داشت.مرگ دختر[ديگر]ش اولينا در 1866 (همسر بارون فرديناند دوروچيلد) ضربتى بود كه بارون ليونل‏   هرگز به طور كامل از آن بهبود نيافت.   ليونل والتر روچيلد:  طبيعت شناس،خدمتگزار اجتماع،و سياستمدار؛متولد 8 فوريه‏ 1868 در لندن؛بزرگترين پسر لرد روچيلد.او در بن و   سپس در دانشكده مگدالن،كمبريج تحصيل كرد.در 1899 به عنوان نماينده‏ آلزبرى از بخش بوكينگها مشير،به   پارلمان رفت؛اين كرسى قبلا به‏ عمويش بارون فرديناند روچيلد،تعلّق داشت.او مجددا از همين حوزه‏ انتخاباتى در   اكتبر 1900 از طرف حزب محافظه كار به نمايندگى‏ انتخاب شد.ليونل علاقه وافرى به تاريخ طبيعى دارد و در پارك‏   ترينگ 97 موزه‏اى محتوى گونه‏هاى كمياب ساخته است و براى پربار كردن آن هيئتهايى به دوردست‏ترين نقاط   زمين اعزام كرده است.   روچيلد،عضو شوراى كنيسه متحده،هيئت نمايندگان،هيئت‏ محافظان يهود و كميته مدرسه رايگان يهوديان و   خزانه‏دار مدرسه صنعتى‏ يهودى است.او كتاب«پرندگان ليزان» 98 را منتشر كرد و ويراستار «تازه‏هاى   جانورشناختى»است كه از سوى موزه جانورشناختى ترينگ‏ منتشر مى‏شود.  فريهر،مير كارل فون روچيلد:  بانكدار آلمانى،متولد 5 اوت 1820 در فرانكفورت؛متوفى 16 اكتبر 1886 در همانجا؛بزرگترين پسر كارل ميرفون   روچيلد از ناپل.   او تا 1837 با والدينش زندگى مى‏كرد.دو سال بعدى را در دانشگاه‏ گوتينگن گذراند و سال 1839 را به مطالعه در   دانشگاه برلين‏   پرداخت.در 1840 به ناپل برگشت و در 1842 به مركز فرانكفورت‏ ملحق شد و در 1855 كه پسر عمويش آنسلم   جانشين پدر خود در وين‏ شد،او به رياست مركز فرانكفورت رسيد،و تا هنگام مرگ مير كارل‏ [كارل مير]رياست   مؤسسه فرانكفورت را بر عهده داشت.او در 1867 به عنوان عضو مجلس شمال آلمان انتخاب شد و تا 1870 كه به‏   عضويت دائمى مجلس اعيان پروس منصوب شد،آن را حفظ كرد.   مير كارل بشردوست و جمع كننده آثار هنرى بود.  مير كارل در 1842 با لوئيز،دختر ناتان ميرفون روچيلد از لندن، ازدواج كرد كه حاصل اين ازدواج پنج دختر بود.  بارون مير ناتان دو روچيلد:  سرمايه‏دار و ورزشكار انگليسى؛متولد 29 ژوئن 1818 در لندن؛ متوفى 6 فوريه 1874؛چهارمين پسر ناتان مير   روچيلد.او در دانشكده‏ ترينيتى،كمبريج تعليم ديد و به عضويت شركت ن.م.روچيلد و پسران درآمد كه زمانى به آن   علاقه جدّى داشت.عضو پارلمان بود و چندين بار متوالى از منطقه هايث 99 انتخاب شد و طرفدار ثابت حزب‏ ليبرال   بود.   روچيلد در 1857 در بوكينگها مشير زمينى به دست آورد و بناى‏ عمارت منتمور خود را آغاز كرد كه به زودى به   خاطر مهمان نوازى و كارهاى هنريش مشهور شد.او در مجاورت دهكده كرفتن 100 مزرعه‏ پرورش اسب خود را برپا   كرد كه اسبهاى مشهور بسيارى در آنجا پرورش داد و عضو محبوب باشگاه سواركاران بود.او سه بار برنده‏ جايزه   نقدى هزار گينه‏اى 101 و دو بار برنده جام حسن نيت شد.در   1871 جايزه‏هاى:دربى،هزار گينه‏اى،برگ بلوط،سنت لجر،و سزارويچ را به خود اختصاص داد و آن سال،«سال   بارون»ناميده‏ شد.   روچيلد در 1850 با اولين دختر دايى‏اش ژوليانا،بزرگترين دختر آيزاك كوهن،ازدواج كرد و از او يك دختر به جا ماند كه   به عقد لرد روزبرى درآمد.  لرد ناتان (ناتانيل) مير روچيلد:  پسر بارون ليونل ناتان روچيلد؛رئيس فعلى (1905) شاخه‏ انگليسى روچيلد؛متولد 8 نوامبر 1840 در لندن.او در   دانشكده‏ ترينيتى تحصيل كرد و هنگامى كه هنوز دانشجو بود،معاشر پادشاه‏ فعلى انگلستان بود كه از آن زمان   تاكنون مناسبات صميمانه با وى را حفظ كرده است.او كه از نظر سياسى ليبرال (اينك ليبرال‏ وحدتگرا) است،از   1865 تا 1885 به عنوان نماينده آلزبرى در پارلمان بود.مقام بارونتى انگليسى را در 1876 از عمويش و بارونى   اتريشى را در 1879 از پدر خود به ارث برد؛در 1855 به‏ طبقه اشراف ارتقا يافت و بارون روچيلد شد؛او اولين يهودى   بود كه‏ به مجلس اعيان رفت و اين رويداد به عنوان مكمل رهايى يهوديان‏ انگليسى تلقى شد.لرد روچيلد متواليا   به عنوان فرمانرواى استان‏ بوكينگهام منصوب شده است.او در 1902 رأيزن خصوصى پادشاه شد و در همان سال   عاليترين درجه فوج سلطنتى ويكتوريا به وى اعطا شد.   لرد ناتان در 1889 عضو انتصابى كميسيون پارلمانى براى تهيه‏   گزارش مربوط به تراكم جمعيت لندن بود.او به جامعه يهودى لندن‏ اصرار كرد تا در آنچه مشهور به«طرح قسمت   شرقى لندن»بود،متحد شوند؛بر اساس اين طرح زندگى معنوى و اجتماعى يهوديان شرقى لندن‏ بهبود   مى‏يافت.اگر چه لرد روچيلد 20,000 پوند بابت هزينه‏هاى‏ طرح مذكور اهدا كرد،اما اين طرح با مخالفت شديد سر   ساموئل‏ مونتاگو 102 و ديگران مواجه شد و غير از خدمات رايگان سالانه براى‏   توده‏هاى يهودى در اول سال نو و روز كفاره،كه خود لرد روچيلد مرتبا در آن حضور مى‏يابد،نتيجه ديگرى نداشت.   لرد روچيلد مدير بانك انگلستان و رئيس بسيارى از شركتهاى‏ بزرگ است.او در 1902 به عضويت كميسيون   سلطنتى مهاجرت‏ بيگانگان منصوب شد؛در اين مقام با تئودور هرتسل 103 فقيد در تماس‏ بود و طرح شرق   افريقاى او را صحه گذاشت.لرد روچيلد نسبت به‏ لوايح پيشنهادى مربوط به مهاجرت بيگانگان،در پارلمان،طرفدارى‏   شديد و بى پرده‏اى انجام مى‏داد.هميشه در جمع‏آورى وجوه براى‏ آزادى‏[يهوديان‏]تحت تعقيب روسيه و جاهاى   ديگر مشاركت‏ سخاوتمندانه داشته است؛او حامى و فرد اصلى بيشتر امور عام المنفعه و پخش كننده صدقات   اختصاصى به ميزان زياد است و مخصوصا به مدرسه رايگان يهوديان،كه رياستش را بر عهده دارد و موقيعتش را   مديون نيكوكاريهاى اوست،علاقه دارد.لرد روچيلد مقامهاى اجتماعى رياست كنيسه متحده و سر پرستى كنيسه   اعظم‏ (مشخص ترين كنيسه متعصب انگليسى در لندن) را بر عهده دارد و به‏ عنوان مشاور جامعه يهودى   انگلستان تلقى مى‏شود.به عنوان يك‏ خادم اجتماعى،از مشهورترين كارهاى موفق او مى‏توان از بنيانگذارى   شركت منازل كارگران صنعتى چهار درصد،نام برد.  فريهر،سلومون ميرفون روچيلد:  بانكدار اتريشى؛متولد 9 سپتامبر 1774 در فرانكفورت؛متوفى‏ 28 ژوئيه 1855 در پاريس؛دومين پسر ميرامشل   روچيلد،رئيس‏ شاخه وين خاندان روچيلد سلومون تا 1816،كه به وين رفت و به‏   تمام فعاليتهاى كلان مالى امپراتورى اتريش علاقه‏مند شد،وقت خود را در شهر زادگاهش سپرى كرد.او تأمين   كننده اصلى سرمايه راه‏ شمال قيصر فرديناندز شد كه در 1836 گشايش يافت.از ديگر فعاليتهاى مورد علاقه او   مى‏توان از وامهاى سالهاى 1829-1823 و 1842،دولت اتريش؛معادن زغال وتيكوويتس؛و درياچه‏ قيردالماتيا 104 نام   برد.   سلومون مير عنوان همشهرى افتخارى شهرهاى وين و برون 105 را به دست آورد و سلطنت اتريش در 1815 به او   لقب اميرى داد و در 1822«فريهر»شد.او براى خاندان خود داراييهاى غير منقول‏ فراوانى به دست آورد كه در ميان   آنها مى‏توان از اودربرگ 106 ،هولت‏ سهين 107 ،و شيلرسدورف 108 نام برد.  سلومون مير به هنگام ديدار از پاريس در گذشت؛از او دو فرزند به‏ جا مانده‏اند:بتى،كه با پسر عمويش بارون جيمز   روچيلد از پاريس‏ ازدواج كرد،و يك پسر به نام آنسلم كه جانشين فعاليت تجارى‏ پدرش شد.  فريهر ويلهلم كارل فون روچيلد:  بانكدار آلمانى؛متولد 16 مه 1828 در فرانكفورت؛متوفى 25 ژانويه 1901،پسر كارل ميرفون روچيلد از ناپل.او به   اتفاق برادرش‏ مير كارل در 1855 رياست مشترك مركز فرانكفورت را بر عهده گرفت‏ و از هنگام مرگ برادرش (1886)   به بعد تنها رئيس آن بود.او با ماتيلد،دختر آنسلم روچيلد از وين ازدواج كرد و دو دختر به جا گذاشت.  چون نه از ويلهلم كارل و نه از مير وارث ذكورى به يادگار نماند، شاخه فرانكفورت بورس روچيلد منحل شد. (اوّل   ژوئيه‏1901) .   ديويد روچيلد:  خاخام و مؤلف آلمانى؛متولد 16 نوامبر 1816 در هام،وستفاليا؛ متوفى آخن،28 ژانويه 1892.او بعد از تكميل   تحصيلاتش در شهر زادگاه خود واعظ شد.در 1850 خاخام آخن و در 1862 خاخام‏ آلزى،هسك 109 ،شد.روچيلد از   پيروان اصلاح دين يهود بود او كتابهاى:«سوگند يهوديان:يك انتقاد توضيحى از نظر الهيات يهود.» (بريلون،1847)   ؛«نواهاى تورات در تفسير،تفكر و نيايش» (بن، 1850) ؛«كتاب دعا بر اساس آيين جامعه يهودى آخن» (آخن،   1853) ؛«ارائه مطلوب نقش فرهنگ كنيسه‏اى در پيشبرد انتقاد تاريخى» 110 (آلزى؛1870) و«اسپينوزا:تحقيق در   فلسفه و روزگار او».   (لايپزيك،1877) را نوشت.  مناخيم مندل روچيلد (باچاراچ،اشكنازى) :  خاخام آلمانى؛متولد حدود 1650 در فرانكفورت؛متوفى اكتبر 1731 در ورمز.او نوه آيزاك،رئيس   جامعه‏[يهوديان‏]فرانكفورت و نياى خاندان روچيلد،و پسر سولومون،«خاخام كل»ورزبورگ 111 و فريدبرگ 112 بود   كه گاهى به نام خود فاميل روچيلد و گاهى با چاراچ‏ را اضافه مى‏كرد.مناخيم چندين سال واعظ پراگ بود.او در   1868 به‏ عنوان«خاخام كل»بمبرگ به جانشينى مردخاى لايپ شيتس‏   انتخاب شد و همزمان با آن خاخام بيروئت 113 و باير سدورف هم شد.   او تا 1718 كه مقام مشابهى را در هسك قبول كرد،در بمبرگ باقى‏ ماند و بعد از اقامت كوتاهى در آنجا،خاخام   جامعه كهن‏[يهودى‏] ورمز شد،كه تا هنگام مرگ در همانجا ماند.به نظر مى‏رسد كه او هم مثل بسيارى از   خاخامهاى زمان خود ثروت زيادى داشته است.  از قرار معلوم دو دختر داشت كه يكى از آنان در بمبرگ در گذشت.او در آن شهر جانشين موشه برودا (كه در 1741   در گذشت) شد،و بعدا در ورمز هم جاى او را گرفت.

X